به گزارش ایکنا، شمارههای 31 و 32 فصلنامه «آموزههای قرآنی» هر کدام شامل 12 مقاله از سوی دانشگاه رضوی منتشر شد.
در شماره 31 مجله این فصلنامه 12 مقاله با عناوین «معیارهای عدالت توزیعی از دیدگاه قرآن کریم»، «تبیین شاخصههای نخبگی، استراتژی و بازتعریف آن از منظر قرآن کریم»، «نگرش مثبت در بحرانهای زندگی و تأثیر آن در بهبود روابط همسران از نگاه قرآن و حدیث»، «موازنه حدود آزادی بیان در اسناد بینالملل و قرآن با تکیه بر واکاوی سرگذشت حضرت موسی و فرعون»، «نقد و بررسی انگاره مصلحتاندیشی قرآن در بیان خلاف واقع»، «سلوک معنوی در قرآن»، «رابطه «عبد و ربّ» به مثابه یک راهکار تربیت اخلاقی»، «معاونت و مشارکت در جرم در قرآن (با تأکید بر روش تفسیر حقوقی)»، «بازکاوی آرایه «تأکید الشیء بما یُشبِه نقیضَه» و نقش شناخت آن در تفسیر قرآن»، «ملاکها و انواع تطبیق قرآن»، «سیر ساختاریابی سوره در تفاسیر قرآن کریم» و «بررسی انتقادی تفسیر ابن عاشور» منتشر شده است.
در شماره 32 نیز 12 مقاله با عناوین «بررسی تطبیقی خودکارآمدی از دیدگاه قرآن و روانشناسی»، «ظرفیتسنجی جامعهشناسی دین در بازسازی بافت دینی عصر نزول قرآن»، «الگوی مطلوب ارتباطات میانفرهنگی مستضعفان جهان از منظر قرآن کریم»، «عوامل مٶثر بر هنجارسازی فرهنگی از دیدگاه قرآن کریم»، «عوامل اثرگذار در روحیه استکباری فرعون با تأکید بر تفسیر الکاشف»، «اصول و شاخصههای جریان توحیدی و غیر توحیدی در قرآن کریم»، «بررسی دیدگاههای مفسران درباره مراد از فصیح نبودن حضرت موسی(علیهالسلام)»، «بازخوانی مفهوم «نور» در قرآن کریم»، «جایگاه عدالت رفتاری در رابطه انسان و محیط زیست از نگاه قرآن»، «مدلول قرآن در فرایند عرضه حدیث؛ بر پایه کاربرد معیار عرضه توسط معصومان(علیهمالسلام)»، « تحلیل انتقادی دیدگاه مفسران و اندیشمندان علوم قرآنی درباره انتساب تحریف معنوی به قرآن کریم» و «تحلیل محتوایی چکیدههای مقالات پژوهشیِ علوم قرآن و حدیث از منظر روششناسی تحقیق (مطالعه موردی 61 مقاله از پنج مجله)» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «بررسی تطبیقی خودکارآمدی از دیدگاه قرآن و روانشناسی» آمده است: خودکارآمدی یعنی باورها یا قضاوتهای فرد نسبت به تواناییهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها. این مفهوم، از جمله مفاهیمی است که روانشناسان از راه مطالعۀ خصوصیات انسان و با مطالعات تجربی به آن دست یافتهاند. در این جستار، این مفهوم از منظر قرآن بازخوانی گردیده و به بررسی تطبیقی آن در قرآن و روانشناسی پرداخته شده است. با بررسی تمامی آیات قرآن کریم مشخص گردید که قرآن به باور انسان به تواناییهای خود به عنوان یک اصل در مسیر کمال توجه کرده و در آیاتی، این موضوع را مطرح کرده است. با مقایسه مفهوم خودکارآمدی در قرآن و روانشناسی مشخص گردید که در آیات قرآن علاوه بر آنچه در حوزه روانشناسی پیرامون خودکارآمدی آمده است، به منابع و عوامل دیگری پرداخته شده است. در پژوهش حاضر، منابع خودکارآمدی که از منظر قرآن تأیید شدهاند، در دو بخش آمدهاند: 1ـ آیاتی از قرآن که منابع خودکارآمدی از دیدگاه روانشناسی را تأیید میکنند، 2ـ منابع خودکارآمدی که در قرآن به صورت اختصاصی بیان شدهاند. در بخش ایجاد و شکلگیریِ خودکارآمدی نیز از منظر قرآن و روانشناسی تفاوتهایی وجود دارد.
در چکیده مقاله «الگوی مطلوب ارتباطات میانفرهنگی مستضعفان جهان از منظر قرآن کریم» میخوانیم: باوجود تفاوتهای گسترده انسانها در دین، زبان، رسوم، ملیت، نژاد، رنگ و...، در نگاه اول این گونه به نظر میرسد که همگرایی میان فرهنگها و تعامل گسترده و سازنده آنها امری دشوار یا ناممکن باشد. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که آیا تشکیل جبههای جهانی از مستضعفان مورد قبول قرآن است یا خیر؟ الگوی مطلوب ارتباطات میانفرهنگی مستضعفان چیست و اصول حاکم بر آن کدام است؟ بدینمنظور تعدادی از آیات منتخب با روش دادهبنیاد تحلیل شده و الگوی پارادایمی آن به دست آمد.
«استکبارستیزی به مثابه فرهنگ و هویت مشترک مستضعفان جهان» به عنوان پدیده اصلی قرار گرفت و علل، زمینهها، شرایط مداخلهگر، راهبردهای کنش/کنش متقابل و پیامدهای آن از آیات منتخب استخراج شد. طبق این الگو، مستضعفان، مراتب، انواع و شروطی دارند و ارتباطات میان آنها، موسع اما مشکک است. به تعبیر دیگر این جبهه، فرامذهبی، فرادینی و فرامسلکی است؛ اما نوع ارتباط با هر دسته از آنها متفاوت است و به میزان ایمان حقیقی افراد بستگی دارد. همچنین در این ارتباطات، اصولی هستند که به عنوان اصول حاکم عمل میکنند که در واقع میتوان همه این اصول را ذیل اصل عدالت جای داد. راهبردهای کنشی مسلمانان در جبهه مستضعفان در واقع حق هر گروه را که باید به آن اعطا کرد، تبیین میکند.
در چکیده مقاله «اصول و شاخصههای جریان توحیدی و غیر توحیدی در قرآن کریم» نیز آمده است: انسان برای پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی خویش، توان زیادی به کار میبندد و از امور مختلف و جریانهای اجتماعی گوناگونی استفاده میبرد. ولی بسیاری از تلاشهای او بیحاصل و گاه بدفرجام است؛ چه، سبک و جریان اجتماعیای که برگزیده است، بر اصول و مبانی ناسالمی استوار گردیده است. این نوشتار که به روش کتابخانهای و شیوه توصیفی ـ تحلیلی سامان مییابد، در پی آن است که با مراجعه به قرآن و با روش تحلیل محتوا، شاخصههای جریان اجتماعیِ توحیدی را تبیین نماید؛ جریانی که نیازهای واقعی، مادی و معنوی انسان را میشناسد و به درستی پاسخ میگوید تا بشریت بتواند در جامعهای سالم، به کمال دنیا و آخرت خویش دست یابد. این جریان نیازها بشر را تحت مدیریت عقل و شرع پاسخ میدهد تا انسان به مسیر رضوان الهی نائل گردد و از اضطراب و نگرانی دور باشد و با کمبودهای مادی از پای درنیاید.
ضرورت این بحث آنگاه رخ مینماید که همیشه در مقابل جریان توحیدی، جریان طاغوت نیز مدعی پاسخگویی به نیازهای بشری است و با برنامههایی مادی، بسیاری را نیز به پیروی از خویش واداشته است. این جریان، پاسخگویی به نیازها را در مسیر قدرتطلبی و لذتگرایی دنبال مینماید و به خلأهای معنوی انسان نیز پاسخی مادی میگوید. از این روی، همیشه با ناکامیهای فراوان روبهرو میگردد و انسان را از فطرت پاک انسانی دورتر مینماید. این اثر با اشاره به نیازهای مادی و معنوی بشر، به تبیین اصول دو جریان پاسخگوی آن پرداخته است و عبودیت و خدامحوری، ایمان به غیب و معاد و ولایت حق را اصول جریان توحیدی، و انسانمحوری، مادیگرایی و ولایت طاغوت را اصول جریان طاغوت برشمرده و در پایان به شاخصههای این دو جریان پرداخته است.
در چکیده مقاله «ظرفیتسنجی جامعهشناسی دین در بازسازی بافت دینی عصر نزول قرآن» آمده است: اگر کلمات را ظاهر و جسم متن به حساب بیاوریم، بافت، باطن و روح آن محسوب میشود. کلمات بر اساس بافت معنا میپذیرند و بیتوجهی به آن به منزله تفسیر به رأی متن است. اما چگونه میتوان به بافت دست یافت؛ به ویژه در متنی چون قرآن که فاصله زمانی گستردهای با عصر ما دارد؟ این هدف چگونه محقق میشود و با چه سازوکاری میتوان به نمایی بازسازیشده از آن اعصار دست یافت؟ رسیدن به این هدف بسیار پیچیده است و همکاری علوم متعددی را میطلبد. در بازسازی یک بافت، زمینههای متعددی چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ و دین دخیل میباشند که هر کدام از آنها ابزارهایی مخصوص به خود را برای بازسازی نیاز دارد. در این بین اگر به دنبال بازسازی بافت دینی باشیم، دانشی چون جامعهشناسی دین، ظرفیت مناسبی را برای این هدف دارا میباشد. نویسندگان این مقاله، متکی بر همین قابلیت سعی کردهاند تا با استفاده از یکی از روشهای موجود در جامعهشناسی دین به عنوان روش تحلیل کارکردگرایی، قابلیت این دانش را در بازسازی بافت بتپرستی عصر جاهلیت به آزمون گذارند. بر همین اساس مشخص شد که بتپرستی در جزیرةالعرب سه کارکرد امنیتی، میثاقی و هنجاری را دارا بوده است و به سبب همین ویژگیهای مثبت بوده که عرب جاهلی اقبالی زیاد به آن داشته است.
یادآور میشود، نشریه «آموزههای قرآنی» به صاحب امتیازی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، مدیرمسئولی سیدحسن وحدتی شبیری و سردبیری حسن خرقانی منتشر میشود.
جهت مطالعه متن کامل مقالات شماره 31 مجله آموزههای قرآنی اینجا و جهت مطالعه مقالات شماره 32 اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام