به گزارش ایکنا، حمید ضیاییپرور، روزنامهنگار، پژوهشگر و استاد دانشگاه سوره، مقالهای بدیع از خود را در نقد این ادعا که «خبر مرده است؟» برای اولینبار در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داد. مقالهای که اظهار عقیده ای (Opinion Paper) است و نقدی بر مقاله یک نویسنده در یک رسانه آمریکایی است که مدعی شده خبر مرده است. متن کامل این مقاله را در ادامه میخوانید.
«برخی از صاحبنظران اعتقاد دارند که با توجه به رشد فزاینده فناوریهای ارتباطی و گسترش ضریب نفوذ اینترنت و تلویزیونهای ماهوارهای، پدیدهای به نام خبر دیگر وجود ندارد و خبر در واقع مرده است و ژانر دیگری از اطلاعرسانی قوت و قدرت گرفته است. اما آیا این ادعا قابل پذیرش است؟
یک نویسنده ایرانیالاصل در سایت مدیوم به آدرس www.medium.com که یک پلتفرم نشرآنلاین در آمریکا است به تاریخ، ۱۵ مه ۲۰۱۸ ادعا کرده است خبر مرده است. به گفته وی مهمترین بحران روزنامهنگاری نه شیوه درآمدزایی و نه بحران اعتماد عمومی است. بلکه خبر به عنوان قلب ژورنالیسم پس از دو قرن اهمیت و کارکردش را برای قشر متوسط از دست داده است. بیایید بپذیریم خبر، آنگونه که در دو قرن اخیر آن را تعریف کردهایم، در حال مرگ است. خبر بیشتر کارکرد خود را برای بخش عمده طبقه متوسط از دست داده و ارزش آن به عنوان یک کالا از بین رفته است. اما اگر خبر تقریباً مرده است، چگونه روزنامه نگاری میتواند به بقای خود ادامه دهد؟
او با ذکر یک خاطره از تماشای برنامه نینا مارتین و رنی مونتاین از دو رسانه NPR و ProPublica که جایزه روزنامهنگاری تحقیقاتی گلداسمیث را برایشان به ارمغان آورده بود، با عنوان «مادران از دست رفته»، مینویسد: «این اثری دلخراش و مهم است که به شمار تکان دهنده مادرانی که هر سال هنگام زایمان فرزندشان میمیرند میپردازد. با وجود این نوع روزنامهنگاری درخشان و با کیفیت بالا که هر روز در سراسر جهان عرضه و پیگرفته میشود، چرا صنعت خبر و خبررسانی دائما تحلیل میرود و کوچکتر میشود».
او به عنوان محقق میهمان مرکز رسانه، سیاست و سیاستگذاری عمومی شورستاین در دانشگاه هاروارد، روی گزینهها و احتمالات دیگری که پیش روی آینده روزنامهنگاری قرار دارد کار میکند. او میگوید: «ابتدا باید بین روزنامهنگاری و خبر تفاوت و تمایز قائل شویم». بنا به تعریف مایکل اسکودسون، محقق حیطه رسانه، روزنامهنگاری عبارت است از «اطلاعات و تحلیل و تفسیر آن درباره وقایع و تحولات کنونی که در حالت عادی، با فرض حقیقی و صادقانه بودن، به مخاطبانی پراکنده و معمولا ناشناس عرضه میشود؛ به این ترتیب دایره مخاطبان عموم مردم را در بر میگیرد، مخاطبان گفتمانی که به لحاظ عمومی مهم تلقی میشود».
به نوشته وی، خبر، از سویی، یک شکل ادبی غیر داستانی استاندارد است و تنها یکی از چندین نوع خروجی روزنامهنگاری است. خبر به این صورت، بیش از ۲۰۰ سال پیش ابداع شد، در واکنش به شرایط اجتماعی و فرهنگی خاصی که آن زمان شکل گرفته بود و توسط یک تکنولوژی جدید موسوم به تلگراف به جریان افتاد.
امروزه، تقریباً تمام آن شرایط فرهنگی تغییر کرده است. بنابراین، وقتی زمینه و بستر آن چه دو قرن است «خبر» مینامیم از اساس تغییر یافته، آیا هنوز کارکردش را آن طور که باید حفظ کرده است؟ خبر اینک چه نقشی را باید ایفا کند و چه هدفی را باید برآورد؟ آیا خبر اصلا دیگر کارکردی دارد؟ وی ادعا میکند: تلگراف خبر را مطرح کرد، ابداع تلگراف الکتریکی در دهه ۱۸۳۰ زمینهساز انتقال سریع و بین المللی جریانهای اطلاعات شد، آن هم به صورت پیامهایی کوتاه و منقطع که به شکل جالبی بیشباهت به توئیتهای امروز نبودند. تلگراف موجب راهاندازی صنعت چاپ نشریات ارزان (در قطع کوچک و تیراژ بالا) در ایالات متحده شد، نشریاتی که به شکل گستردهای در میان طبقات متوسط و کارگر محبوبیت مییافتند.گسترش این نوع رسانه موجب اختلال و از هم پاشیدن روزنامهنگاری بیش از حد جهتدار، تعصبآلود و تا حد زیادی آماتور سالهای نخست قرن نوزدهم شد، نوعی روزنامهنگاری که عمدتاً به مذاق نخبگان سیاسی و طبقات بالای جامعه خوشایند مینمود.
وی مینویسد: ما همه میدانیم صنعت خبر این روزها به دردسر افتاده است. به گفته مرکز تحقیقات پیو، تیراژ روزنامههای آمریکایی – اعم از روزنامههای چاپی و دیجیتال – در روزهای کاری هفته، در سال ۲۰۱۶ به ۳۵ میلیون کاهش یافت، در واقع کمترین تیراژ از سال ۱۹۴۵ به این سو، با آن که جمعیت کشور طی این هفت دهه تقریبا سه برابر شده است. درآمد روزنامهها، با وجود افزایش آبونمان و مشترک، نسبت به یک دهه قبل تقریبا نصف شده است و سازمانهای خبری اینک در حد قابل تاملی از روزنامهنگاران کمتری بهره میگیرند. پیو گزارش میکند شمار روزنامه نگاران حرفهای در سال ۲۰۱۶ در مقایسه با سال ۲۰۰۶ تا ۴۰ درصد کاهش یافته و بسیاری از همین روزنامهنگاران شاغل نیز درآمدشان کاهش و حجم کارشان افزایش یافته است.
تکنولوژیهای جدید اینترنتی بازیگران جدیدی را عمدتا گوگل و فیس بوک، وارد میدان کردهاند، بازیگرانی که کنترل توزیع محتوا و درآمد حاصل از آن را به دست گرفتهاند
کسب و کارهای خبری یک دهه است با این شرایط و الگوهای در حال فروپاشی دست و پنجه نرم میکنند. تکنولوژیهای جدید اینترنتی بازیگران جدیدی را عمدتا گوگل و فیس بوک، وارد میدان کردهاند، بازیگرانی که کنترل توزیع محتوا و درآمد حاصل از آن را به دست گرفتهاند.
سیاستمداران جهان، از برمه گرفته تا لیبی و از سوریه تا اسپانیا، اینک آشکارا روزنامنگاران را مورد حمله قرار میدهند، کارشان را «جعلی» یا «مغرضانه» میخوانند و آنان را متهم به تحریف واقعیت میکنند. این سیاسیون حال میکوشند با بهرهگیری از رسانههای اجتماعی یا پخش زنده تلویزیونی، سازمانهای خبری را دور بزنند و از آنها عبور کنند. در این میان، افکار عمومی، روزنامهنگاران را اشخاصی میبیند که بیش از حد در برابر قدرت کوتاه میآیند.
البته برخی سازمانهای خبری جدی به تازگی شاهد افزایش درآمد خود از محل آبونمان و اشتراک بودهاند. نیویورک تایمز اخیرا از دو برابر شدن تعداد مشترکانش و رسیدن شمار آنها به ۳.۵ میلیون نفر خبر داد. بر اساس مقاله وی، خبر، چه به مثابه یک کالا و چه به عنوان ابداعی فرهنگی، همچنین تحت تاثیر دوری از روند جهانی شدن قرار گرفته است؛ ادعایی که برای اثباتش میتوان به کاهش پوشش اخبار بین المللی در رسانهها اشاره کرد. اما میل به هر چیز «محلی» چگونه و به چه صورت خود را در بحث خبر نشان میدهد؟ پاسخ تعجبآوری دارم: در قالب دوستان و خانواده؛ تصمیم اخیر فیس بوک مبنی بر در اولویت قرار دادن به روزرسانیهای دوستان و خانواده در خوراک خوان خبری، هم واکنشی بود نسبت به فشار سیاسی و هم بیان این که فیس بوک و حجم عظیم مخاطبانش چه محتوایی را به عنوان با ارزشترین اخبار در نظر میگیرند؛ و مسافرت نیز عامل دیگری در بحث کمرنگ شدن اخبار محسوب میشود.
او مینویسد: خبر را دیگر نمیتوان تنها ابزاری دانست برای انتقال اطلاعات. خبر ماهیتی نمایشی و دراماتیک دارد: آرامش در ابتدا، آشوب در میانه داستان و چشم انداز آرامش دوباره و حل و فصل ماجرا در پایان. این کارکرد خبر نیز به شکلی جدی کمرنگ میشود. از یک سو، مصرف اطلاعات تبدیل به امری شخصی شده است که در هر جایی و مکانی، به لطف گوشیها و ادوات موبایل، میتواند رخ دهد. آن روزهایی که بیشتر افراد جایی مینشستند تا روزنامه صبح بخوانند یا وقتشان را پای تلویزیون و برای تماشای برنامه خبری عصر میگذراندند، دیگر سپری شده است. از دیگر سو، ابداعاتی همچون سینما، نمایشهای تلویزیونی و پدیده جدیدتر تماشای مفرط تمام فصلهای یک سریال در ماهواره و تلویزیون اینترنتی، به تدریج بر بازار درام و تقاضا برای آن مستولی شدهاند.
به گفته این نویسنده، درست همانطور که تلگراف حیطه تهیه گزارش خبری را در دهه ۱۸۳۰ از قیدهای زمان و مکان رها کرد و امکان تولید خبر را در هر جایی فراهم آورد، این گذار مخاطب به اینترنت موبایل و گوشیهای هوشمند بود که حیطه توزیع خبر را از قیدهای مصیبتبار مکان و زمان نجات داد. اینک هر کسی میتواند اخبار را در هر زمان و مکانی که باشد، دریافت کند.
برخی دیگر از محورهای این نوشته تأمل برانگیز بدین شرح است: این وضعیت ما را بر سر یک دوراهی قرار داده است. در یک سو، ما با اطلاعیههای آنلاین لحظهای(notification) رو به روییم«نوعی اطلاعات رسانی کوتاه غالبا از سوی خود تولیدکننده خبر»؛ توئیتهای سازمانهای آتش نشانی، پلیس، سیاستمداران یا روابط عمومی شرکتهای بزرگ را در نظر بیاورید. آنان سازمانهای خبری را دور میزنند و از آنها عبور میکنند.
در سوی دیگر، ما شاهد گزارشات و تحقیقات طولانی، گروهی، مشروح و پرهزینهای هستیم که تهیه آنها غالبا ماهها به طول میانجامد. این شکل طولانی و این روزنامهنگاری بلندمدت بسیار پرهزینهتر و عمیقتر از گزارشات خبری است که مدتهاست بر فضای روزنامهنگاری مستولی شده و بیشتر حکم ادبیاتی غیر داستانی را دارد.
هر آنچه بین این دو قرار دارد، شکلهای کمتر ماندنی خبری است. بسیاری از اتاقهای خبر طی یک دهه گذشته زمان و منابع روزنامهنگاری بسیاری را صرف بیرون دادن کپیهای ۸۰۰ کلمهای از گزارشات خبری کردهاند که پیشتر روی شماری از سایتهای خبری در دسترس قرار گرفتهاند و تهیه آنها به لحاظ مالی یا استراتژیک توجیهی نداشته است. همین وضعیت را میتوان در مورد روزنامه نگاری مبتنی بر ویدئو دید، جایی که بر اساس نتایج مطالعات، مخاطب بیش از همه به انیمیشنهای کوتاه دو دقیقهای یا مستندهای عمیق یک ساعته واکنش نشان میدهد. مقالات نیمه طولانی که برای ناشران پولساز محسوب میشوند، در واقع نظرات و سرمقالههای شخصیاند، نه گزارشهای خبری.
بیایید بپذیریم خبر، آنگونه که در دو قرن اخیر آن را تعریف کردهایم، در حال مرگ است. خبر بیشتر کارکرد خود را برای بخش عمده طبقه متوسط از دست داده و ارزش آن به عنوان یک کالا از بین رفته است. اما اگر خبر تقریبا مرده است، چگونه روزنامهنگاری میتواند به بقای خود ادامه دهد؟
بزرگترین چالش پیشروی روزنامه نگاری این است که چگونه میتوان در جامعهای دموکراتیک، مطرح باقی ماند درحالی که شکل اصلی و ابتدایی آن یعنی خبر در حال احتضار است و در حالی که خبر زیر ضربات دو نیروی سرگرمی و تبلیغات هدفمند قرار گرفته است. غلبه بر چنین مانعی، وظیفهای است ناخوشایند و به شدت چالش برانگیز، اما دو تحول و جهتگیری اخیر، کمی مایه امیدواری شدهاند: «پادکست و ویدئوی دیجیتال».
بزرگترین چالش پیشروی روزنامه نگاری این است که چگونه میتوان در جامعهای دموکراتیک، مطرح باقی ماند درحالی که شکل اصلی و ابتدایی آن یعنی خبر در حال احتضار است و در حالی که خبر زیر ضربات دو نیروی سرگرمی و تبلیغات هدفمند قرار گرفته است
رادیو و به خصوص پادکست، رسانهای دوگانه محسوب میشود. این رسانه هنوز تا حد زیادی مبتنی است بر کلمات و از این رو، همچنان برخوردار از ظرفیت بحثهای منطقی و فراهمآوردن گفتوگوهای جدی، اما در عین حال، رادیو و پادکست همچنین میتواند مخاطب را در عمق هیجان قرار دهد. باید برای روزنامه نگاری تأسف بخوریم. روزنامهنگاری نه تنها شاهد حذف خبر به عنوان شکل اولیه خود است بلکه در دورهای که دموکراسی از عامل سرگرمی بازی میخورد، کارکرد اصلی خود را از دست میدهد. «بدون نهادهای دموکراسی، روزنامهنگاران در حد تبلیغاتچی یا عوامل سرگرمی سقوط میکنند».
برخی از مهمترین محورهای مودر ادعای مقاله مذکور و نقدها وارد بر آن را میتوان بدین شرح ذکر کرد:
۱- خبر بهعنوان قلب ژورنالیسم پس از دو قرن اهمیت و کارکردش را برای قشر متوسط از دست داده است.
نقد: این تحلیل ممکن است برای جامعه آمریکا یا اروپا درست به نظر برسد، اما برای جوامع در حال توسعه مانند ایران و بسیاری از کشورهای دیگر، طبقه متوسط هنوز اصلیترین مخاطب ژورنالیسم هستند. طبقه ضعیف و پایین دستی جامعه اساسا توانایی مالی دسترسی به رسانههای مکتوب و ابزارهای دیجیتالی دسترسی به رسانههای الکترونیک و آنلاین را ندارد یا هزینه این ابزارها و رسانهها بالاست یا زیر ساخت آن وجود ندارد. مثلاً در ایران در بسیاری از شهرستانها، اساسا نسخ تمام روزنامههای در حال انتشار کشور توزیع نمیشود. یا سرعت اینترنت در اغلب شهرستانهای ایران آنقدر کم است که اتصال به اینترنت بهعنوان شرط ضروری استفاده از رسانههای الکترونیک امکانپذیر نیست. این فقط طبقه متوسط است که از نظر تعداد و کیفیت و ضریب نفوذ و تاثیر، مصرف کننده اصلی رسانهها در ایران است. هرچند انکار نمیتوان کرد که در سالهای اخیر از نفوذ رسانهها در کشور کاسته شده است که بخش عمدهای از دلایل آن به محدودیتهای سیستم اطلاعرسانی کشور مرتبط میشود.
۲- صنعت خبر و خبررسانی دائما تحلیل میرود و کوچکتر میشود.
نقد: صنعت خبر و خبر رسانی تحلیل نمیرود و کوچک نمیشود. شاهد ماجرا آن است که در سالهای اخیر دهها شبکه خبری و اطلاعرسانی اعم از ماهوارهای و مطبوعاتی و آژانس خبری ایجاد شده و شروع به فعالیت کردهاند، اما آنچه کوچکتر میشود، فرمت و قالب خبر است. با رشد رسانههای الکترونیک و به ویژه رسانهها و شبکههای اجتماعی، خبررسانی و خبر پراکنی از انحصار آژانسهای خبری و روزنامهنگاران خارج شده است. هر فرد خود تبدیل به یک خبرنگار شده است. در واقع شاهد ظهور و بروز پدیده شهروندان خبرنگار هستیم. شهروندانی که پیش از هر خبرنگار حرفهای هر رسانه خبری به صحنه وقوع خبر نزدیک هستند و آن را در عرض چند ثانیه بعد از وقوع گزارش میکنند. ابزار اطلاعرسانی آنها تنها و تنها یک موبایل است؛ موبایلی که هم دوربین عکاسی و هم دوربین فیلمبرداری و هم ضبط صوت آنهاست. برخی از رویدادها به صورت زنده گزارش میشوند و برخی رویدادها از چند زاویه و توسط چند نفر گزارش میشوند.
در یکی از حوادث مشهور ناآرامیهای ۹ سال پیش در ایران، صحنه فجیع کشته شدن و جان دادن یک دختر جوان، توسط حداقل ۵ شهروند فیلمبرداری و منتشر شد. هیچ رسانه حرفهای قادر به این نوع پوشش خبری رویدادها نیست. قدرت خبر از ژورنالیستهای حرفهای به مردم عادی منتقل شده است. همان ژورنالیستها و رسانههای حرفهای که برای انتشار یک خبر باید آن را از مراحل و دروازههای مختلف عبور داده و راستی آزمایی کنند.
اصول کار خبرنگاری حرفهای زیر سوال رفته است. اصل انصاف و بیطرفی در اغلب رسانههای دنیا حداقل در حرف رعایت میشود. این اصل میگوید اگر شما با صحنه کنک خوردن یک شهروند توسط پلیس مواجه شدید حق ندارید که خبر این رویداد را منتشر کنید، بلکه باید با پلیس هم مصاحبه کنید که چرا این فرد را کتک زده است؛ ممکن است آن فرد یک مجرم فراری و خطرناک بوده باشد. پس اگر فرد مضروب را مظلوم جلوه دادید رعایت انصاف و بیطرفی را نکردهاید. اما روزنامهنگاری شهروندی روزنامهنگاری آماتوری است.
شهروند، رسانه و ابزار اطلاعرسانی دارد، اما وظیفه ندارد کار و زندگش را رها کرده و به دنبال مصاحبه با پلیس برود. هرچند اگر این کار را هم بکند پلیس به او جواب نخواهد داد. پس او با تنها وسیلهای که دارد رویداد را عینا و بعضا زنده گزارش میکند؛ علتیابی و ریشهیابی ماجرا وظیفه دیگران است. اتفاقا رسانههای حرفهای باید این رویدادها را رصد کرده و بلافاصله به دنبال بررسی ابعاد پنهان ماجرا بروند اگر این کار را بکنند مکمل فعالیت روزنامه نگاری شهروندی شدهاند و این دو به کمک هم آمدهاند.
۳- باید بین روزنامهنگاری و خبر تفاوت و تمایز قائل شویم.
نقد: روزنامهنگاری و خبر دو جز جدا ناشدنی از هم هستند. خبرنگار روزنامهنگار است و روزنامهنگار روزی کار خود را از خبرنگاری آغاز کرده است. روزنامهنگاری شاخههای مختلف دارد که شروع آن با خبرنگاری است، اما مشاغل دیگری هم در تحریریه رسانهها وجود دارد که الزما خبرنگاری نیست، اما روزنامهنگاری است. مانند دبیری سرویس، ویراستاری، عکاسی خبری، گرافیک مطبوعاتی، سردبیری و مدیر مسئولی، مصاحبهگری، نویسندگی و ستون نویسی، گزارش نویسی، تیتر نویسی. اما اساس همه این مشاغل و فعالیتها، خبرنگاری است. هر رسانه حتی رسانههای غیر خبری مانند نشریات سازمانی، علمی و پژوهشی؛ در ذات خود رگههایی از خبر و خبرنگاری و خبرنویسی دارند.
۴- خبر، از سویی، یک شکل ادبی غیر داستانی استاندارد است و تنها یکی از چندین نوع خروجی روزنامهنگاری است.
استاندارد بودن شکل خبر، یک ویژگی است؛ نه میتوان آنرا خوب دانست و نه بد. این که یک ژانر رسانهنگاری دارای استاندارد جهانی باشد اشکال محسوب نمیشود. اتفاقا همین ویژگی استاندارد بودن شکل خبر باعث شده تا خبرنگار قواعد و اصول کار خبری را بداند و بتواند در هرجای دنیا با هر زبان و فرهنگی، خبر را به شکل استاندارد و قابل فهم تولید کند
نقد: استاندارد بودن شکل خبر هم در رسانههای متعدد و هم در فرهنگهای متعدد، یکی از ویژگیها و رمزهای ماندگاری خبر به شمار میرود. اتفاقا در سالهای اخیر با ابداع سبکهای جدید خبری مانند نرم خبر، سبک الماس، سبک ساعت شنی، سبک دایرهای، تنوع در اطلاعرسانی خبری و شکستن دایره انحصاری، سبک سخت خبر مبتنی بر هرم وارونه تحقق پیدا کرده است. این نشان میدهد که خبر توانسته خود را با تحولات سیاسی، تکنولوژیک و اجتماعی جامعه تطبیق بدهد و در برابر این تحولات انعطافپذیر بوده است.
۵- خبر به این صورت، بیش از ۲۰۰ سال پیش ابداع شد، در واکنش به شرایط اجتماعی و فرهنگی خاصی که آن زمان شکل گرفته بود و توسط یک تکنولوژی جدید موسوم به تلگراف به جریان افتاد.
نقد: این درست که ابداع سبک خبر در رسانهنگاری تحت تاثیر اختراع تلگراف قرار داشته است، اما این بدان معنی نیست که، چون تلگراف از بین رفته است پس خبر هم از بین رفته و مرده است. اتفاقا بسیاری از رسانههای اجتماعی که ما امروز میشناسیم و جزو ۵ رسانه تاثیرگذار اول دنیا هستند کاملا از تلگراف الگو گرفتهاند و اسم یکی از محبوبترین آنها در ایران، تلگرام است!
۶- تیراژ روزنامههای آمریکایی، اعم از روزنامههای چاپی و دیجیتال، در روزهای کاری هفته، در سال ۲۰۱۶ به ۳۵ میلیون کاهش یافت.
نقد: کاهش تیراژ روزنامهها در تمام دنیا امری غیر قابل انکار است، اما این کاهش تیراژ معلول عوامل متعددی است ازجمله: رویکرد رسانههای مکتوب به نسخه آنلاین و صفحات آنها در رسانههای اجتماعی، توسعه رسانههای آنلاین، ارتباط مستقیم بخشی از تولیدکنندگان خبر با مردم، یعنی دولت، سازمانها و روابط عمومیها وشرکتها از طریق وب سایت یا رسانه اجتماعی خود مستقیما با مردم ارتباط برقرار کردهاند و نیازی به واسطهای به نام رسانه کمرنگ شده است. از طرف دیگر گران شدن قیمت کاغذ همراه با رشد جنبشهای حامی محیط زیست برای کاهش مصرف کاغذ و جلوگیری از قطع درختان منجر به کاهش تیراژ رسانههای خبری شده است.
۷- کارکرد خبر نیز به شکلی جدی کمرنگ میشود. مصرف اطلاعات تبدیل به امری شخصی شده است که در هر جایی و مکانی، به لطف گوشیها و ادوات موبایل، میتواند رخ دهد.
نقد: خبر خبر است چه توسط سازمان رسمی حرفهای رسانهای تولید شده باشد چه توسط شهروندی عادی. شیوه انتشار و دریافت خبر تغییر کرده است و ابزار خبررسانی دچار فراز و نشیب شده ا ست. حیت شکل خبر نیز تحت تاثیر این تحولات قرار گرفته است، اما خبر از بین نرفته و نمرده است. وقتی شما روزنامه در دست میگیرد به احتمال زیاد هم فرصت مطالعه آن را دارید هم در حالتی ساکن و ثابت هستید پس خبر در روزنامه به شکل مفصلتری نوشته میشود، اما وقتی با فرمت موبایل خبررسانی میکنید باید بدانید که کاربر موبایل ممکن است در مترو یا تاکسی یا در حال حرکت خبر را با ابزار موبایل بخواند.
پس خبر موبایلی باید مختصر و مفید و کوتاه نوشته شود؛ اساساً خبر کپسولی که در رسانههای اجتماعی باب شده یا ژانرهایی مانند فتو نیوز به همین دلیل شکل گرفتهاند. حتی در رسانه رادیو و تلویزیون شکل خبر متفاوت از رسانه مکتوب است. مثلا اغلب خبرهای رادیو و تلویزیونی تیتر ندارند و مستقیما با لید شروع میشوند، چون نیازی ندارند با عنصری به نام تیتر به جذب مخاطب بپردازند. همچنین تکنیکهای نوشتن خبر برای رادیو و تلویزیون با رسانههای آنلاین و محیط وب کاملا متفاوت است. اصلا درسی به نام نوشتن برای وب در رشتههای روزنامهنگاری دنیا هست که تکنیکهای نوشتن برای محیط وب را آموزش میدهد چرا که در محیط وب مثلا میتوان کلمه یا واژهای را به ادبیات جهانی آن واژه یا منبع آن از طریق هایپر لینک کردن مرتبط کرد.
۸- اینک هرکسی میتواند اخبار را در هر زمان و مکانی که باشد، دریافت کند.
نقد: این کاملاً گزاره درستی است و نشاندهنده این است که خبررسانی از انحصار رسانههای رسمی خارج شده و شهروندان عادی هم به جرگه خبرنگاران وارد شدهاند. پس خبر نمرده است رسانههای رسمی قدرت و نفوذ خود را تا حد زیادی از دست دادهاند.
۹- توئیتهای سازمانهای آتشنشانی، پلیس، سیاستمداران یا روابط عمومی شرکتهای بزرگ را در نظر بیاورید. آنان سازمانهای خبری دور میزنند و از آنها عبور میکنند.
نقد: اشتراک قدرت آژانسهای خبری با مردم و سازمانها و سیاستمداران به معنی مرگ خبر نیست. اکنون هر سازمان یا شخصیت سیاسی یا فرهنگی خود صاحب یک رسانه، آن هم از نوع فراگیر و رایگان شده است. اتفاقا از دید گیرنده خبر، دریافت اخبار از منبع اصلی، اهمیت و اعتبار بیشتری دارد. اغلب مردم تحت تاثیر فرآیندهای روزنامهنگاری تصور میکنند که رسانهها در محتوای پیامهای اصلی دستکاری میکنند. اما وقتی مثلاً مستقیما فالوور یک سیاستمدار باشند رسانه از فرآیند اطلاعرسانی حذف کرده و آن را دور زدهاند. میلیونها دنبال کننده صفحات و کانالهای افراد مشهور در رسانههای اجتماعی به همین دلیل این کار را میکنند. آنها با زبان صریح به رسانهها میگویند نیازی نیست شما به ما بگویید فلان شخصیت سیاسی یا ورزشی چه گفته است ما خودمان او را از صفحه و کانالش در توئیتر و اینستاگرام و یوتیوب دنبال میکنیم.
۱۰- روزنامه نگاری مبتنی بر ویدئو جایی است که، مخاطب بیش از همه به انیمیشنهای کوتاه دو دقیقهای یا مستندهای عمیق یک ساعته واکنش نشان میدهد. مقالات نیمه طولانی نظرات و سرمقالههای شخصیاند، نه گزارشهای خبری.
نقد: دنیای آینده روزنامهنگاری، روزنامهنگاری مبتنی بر ویدئو است. اما معنی این حرف این نیست که خبر مرده است. خبر ویدئویی باز هم خبر است؛ هر چند ممکن است شکل آن عوض شده باشد. افزایش اعتماد و رویکرد مخاطب به فرمت ویدئو به این دلیل است که مخاطب با چشم خودش میبیند و با گوش خودش میشنود که چه اتفاقی افتاده است. استقبال عمومی از رسانه تلویزیون دقیقا به همین دلیل است. هر چند ژورنالیسم تلویزیونی نیز روشهای ممیزی و دستکاری در پیام را فرا گرفته است و حتی قادر است در پخش زنده تلویزیونی رویدادها نیز دستکاری کند؛ به گونهای که مثلاً به مخاطب القا کند که در یک ورزشگاه فوتبال، هیچ خانم تماشاچی حضور ندارد.
۱۱- خبر زیر ضربات دو نیروی سرگرمی و تبلیغات هدفمند قرار گرفته است.
نقد: آموزش، اطلاعرسانی، نظارت و سرگرمی ۴ کارکرد اصلی رسانهها در تمام دنیا هستند. البته تبلیغات موتور حرکت رسانهها برای تامین هزینههای مالیشان هستند و بدون تبلیغات امکان ادامه حیات رسانهها وجود ندارد. اما بین تبلیغات و خبر ارتباط متقابل وجود دارد. شرکتها و سازمانها به رسانههایی تبلیغات بیشتر میدهند که اعتماد عمومی بیشتری به اخبار منتشره آنها وجود دارد و میزان تبلیغات هر رسانه نشان دهنده میزان نفوذ آن رسانه در میان مخاطب است. اما اخیرا هم در ایران هم در دنیا مرز میان خبر و تبلیغات با همدیگر مخلوط شده است. البته سبک رپرتاژ آگهی سبک شناخته شدهای در میان رسانهها است که با درج عبارت رپرتاژ آگهی به مخاطب اطلاع میداد که در حال مطالعه تبلیغات است.
اما در سالهای اخیر صاحبان آگهیها روشهای عجیب و غریبی ابداع کردهاند به نام خبر آگهی یعنی خبری که در اصل آگهی است، اما رنگ و لعاب خبری به آن داده شده است. هزینههای چنین خبرآگهیهایی نه به حساب آژانس خبری بلکه مستقم به جیب خبرنگار میرود. از این بدتر ورود آگهی به محتوای برنامههای سرگرم کننده است که مورد استقبال عمومی قرار گرفته است و نوعی فریب رسانهای به شمار میرود. مبدعان این سبک مدعی هستند به دلیل مضیقههای مالی رسانه متبوع خود مجبور به اتخاذ چنین رویکردی شدهاند.
در هر صورت در یک جمعبندی میتوان گفت خبر نمرده است بلکه فرمت و شکل خبر تغییر کرده است و خبرنگاران تغییر ماهیت دادهاند وبخشی از قدرت آژانس و مؤسسات خبری به شهروندان منتقل شده است.
حمید ضیاییپرور، کارشناس ارتباطات»
انتهای پیام