پمپاژ یأس یا سخن گفتن از امید / تیترهایی خطرناک‌تر از کووید 19
کد خبر: 3914750
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۵
در آستانه روز خبرنگار بررسی شد؛

پمپاژ یأس یا سخن گفتن از امید / تیترهایی خطرناک‌تر از کووید 19

هر رسانه و خبرنگاری در محل خدمت خود علاوه بر داشتن مهارت‌های خبری باید قدرت تحلیل‌گری داشته و به پیوندهای جامعه به ویژه در زمان‌ بحران حساس باشد. در مواقع بحران هم می‌توان با خبررسانی صرف و بزرگنمایی همه چیز را سیاه نشان داد و هم می‌توان با مدیریت مناسب ضمن احیای بحران‌زدگان، با خبررسانی مناسب امید را در جامعه تزریق و با نقد سازنده و دلسوزانه تهدید را به فرصت تبدیل کرد.

بحران، رسانه و امید و نقش خبرنگاران/ تقابل امید و نامیدی در رسانه‌های ایرانی و بیگانهبه گزارش ایکنا، این روز‌ها که بیماری کرونا در ایران و بسیاری از کشور‌های جهان شیوع پیدا کرده و روزانه خبر مبتلایان و متوفیان از رسانه‌های مختلف در حال انتشار است، مفهومی به نام امیدبخشی در رسانه بیش از هر چیزی می‌تواند به کمک مردم یک کشور و جامعه بیاید. از سوی دیگر پرهیز از اخبار منفی و متضاد از نکاتی است که در زمانه بحران باید مورد توجه هر رسانه‌ای باشد، چراکه هر رسانه با توجه به هدف انتقال فرهنگ باید مراقب جامعه هدف و پیوند‌های آن نیز باشد و از از القای استرس، اضطراب و به هم ریختن فضای ذهنی مخاطب جلوگیری کند. در این میان نگاهی تحلیلی به رسانه‌های فارسی‌زبان در پوشش مباحث مختلف، به ویژه در حال حاضر که کرونا خود را بر ابعاد زندگی مردم تحمیل می‌کند، نشان می‌دهد که این رسانه‌ها تا چه حد مسئولیت اجتماعی خود را ایفا می‌کنند.

 

امید در نظریه‌های رسانه

 
بسیاری از اندیشمندان حوزه رسانه برای امیدبخشی در زمانه بحران از دو نظریه رسانه و مسئولیت اجتماعی و روزنامه‌نگاری توسعه وام می‌گیرند. رسانه و مسئولیت اجتماعی در واقع یکی از نظریات بنیادین رسانه‌های جمعی است که بخشی از نظریه‌های هنجاری را تشکیل می‌دهد. این نظریه به دنبال تعدیل آزادی فرد و ایجاد پیوند میان استقلال رسانه‌ها و وظایف اجتماعی آنها و مفهومی فراتر از قانون است و به نقشی مربوط می‌شود که سازمان‌ها در بهتر شدن جامعه انجام می‌دهند. رسانه‌ها امروز تا حدی به تار و پود جامعه مبدل شده و تعاملات دیگر نهاد‌ها را هماهنگ می‌کنند و به عنوان یک نهاد مسئولیت‌پذیر و تا حدی مسئولیت‌ساز در رشد اجتماعی مؤثر است. علاوه بر این رسانه‌ها با نظارت‌های غیرمستقیم، مدل پاسخگویی را در سازمان‌ها نهادینه کرده و این مدل زمینه مطالبه‌گری را فراهم می‌سازد.
 
نظریه روزنامه‌نگاری توسعه یا رسانه‌های توسعه بخش نیز واکنشی به نابرابری ارتباطات و عدم تعادل اطلاعات است. سیدمحمد مهدی‌زاده، از اساتید علوم ارتباطات در ایران، در رابطه با این نظریه می‌نویسد: در مباحث دهه هفتاد یونسکو بر این نظریات تأکید زیادی شده است که اساس آن بر بهره‌گیری از رسانه‌ها برای توسعه، تحکیم استقلال و هویت فرهنگی، کم کردن روند تجاری شدن ارتباطات، عدم استفاده از زور و اجبار در رسانه‌ها و دوسویه کردن جریان بین‌المللی اخبار است. مدافعان این نظریه معتقدند که چون کشور‌های در حال توسعه، نیاز‌ها و الزام‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خاص خود را دارند و رسانه‌ها باید وظایف توسعه بخشی مثبتی را ایفا کنند، طبعاً نباید از الگوی آزادی‌گرایانه غربی پیروی کنند. اصطلاح روزنامه‌نگاری توسعه به آن معناست که نقش رسانه‌ها باید حمایت از منافع ملی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی و اهدافی، چون هویت ملی، ثبات و وحدت فرهنگی باشد.
 
دنیس مک کویل، استاد پرآوازه ارتباطات، نیز در کتاب «درآمدی بر نظریه ارتباط‌ جمعی» در رابطه با این نظریه می‌گوید: رسانه‌ها باید وظایف مربوط به توسعه مثبت را بپذیرند و آن را در انطباق با خط‌مشی‌های سیاسی ملی به انجام رسانند. آزادی رسانه‌ها باید با توجه به اولویت‌های اقتصادی و نیاز‌های توسعه‌بخشی جامعه، محدودیت‌پذیر باشد. رسانه‌ها باید در محتوا‌های خود، برای فرهنگ و زبان ملی اولویت قائل شوند. روزنامه‌نگاران و سایر همکاران رسانه‌ها، در انجام وظایف خود برای جستجو و جمع‌آوری و انتقال و انتشار اطلاعات، هم مسئولیت و هم آزادی دارند.

 

روزنامه‌نگاری در بحران و احیای بحران‌زدگان

 
از سوی دیگر در زمان بحران برتری یک رسانه در جامعیت، سرعت و دقت کافی در اخبار است، این رسانه باید مخاطب‌گرا، فرهنگ‌ساز، معتقد به اصول و مبانی و شفاف‌ساز باشد و بدون سوگیری، با جلب اعتماد مخاطب به پیام‌رسانی مناسب پرداخته و از فضای داخلی و خارجی بـرای تنـویر افکار عمومی نسبت به رویداد‌های داخلی و خارجی با اثربخشی کامل بهره گیرد؛ لذا از جمله وظایف رسانه‌ها، احیای وضعیت مردم بحران‌زده است.

علی اصغر محکی، استاد ارتباطات پژوهشگاه علوم و فن‌آوری اطلاعات ایران، در کتاب احیای مردم بحران‌زده می‌نویسد: رسانه‌ها و خبرگزاری‌ها فاجعه را موضوع کسب و کار رسانه‌ها می‌دانند. چـون در فاجعه و بحران است که تنور کار روزنامه‌نگاری گرم می‌شود و در این ایام است کـه روزنامه‌نگاران کمتر می‌خوابند، بیشتر کار می‌کنند و بـه مناطق بحران‌زده و حادثه‌زده سفر می‌کنند. تلفن‌های مسئولان نیز بیشتر زنگ می‌خورد. البته گاه زندگی و سرنوشت روزنامه‌نگاران و رسانه‌ها خواه‌ناخواه به بحران‌ها و فجایع(چه طبیعی، چه انسان‌ساز یا تحمیلی) گره می‌خورد.
 
مدیرمسئول سابق روزنامه همشهری یادآور می‌شود: خبرنگاران این حوزه می‌توانند با زنده کردن بخشی از گذشته، افرادی را که تحـت تـأثیر بحران قرار گرفته‌اند در جهت حفظ و احیای این هویت که ممکن است از دست رفته باشد، به صحنه بکشانند و با حفظ ارتباط گذشته، علاوه بر حفظ حیات اجتماعی، امیـد به زندگی را در افراد بحران‌زده تقویت کنند.
 
این استاد دانشگاه در مورد چگونگی ارتباط میان رسانه و بحران می‌نویسد: بسته به برداشتی که از بحران می‌شود یعنی تغییر ناگهـانی، بـروز حادثه غیرمنتظره خطرناک و نبود اطمینان به اوضاع یا برهم خوردن تعامـل اجتمـاعی مـی‌تـوان بـرای رسانه‌ها وظیفه تعیین کرد. چنانکه اگر به کار‌های بالقوه رسانه‌ها توجه کنیم می‌بینیم که در چنین شرایطی، رسانه‌ها قادرند شرایط را به گونه‌ای روشن یا برعکس، تاریـک و مخدوش برای مردم کنجکاو یا مضطرب جلوه‌گر سازند و همزمان این توانایی را دارنـد که به عنوان «سازمان‌دهنده» عمل کنند که در این صورت نقشی فراتر از اطـلاع‌رسـانی پیدا خواهند کرد. آنچه در گفته‌های محکی پیداست احیای وضعیت مردم بحران‌زده با تقویت امید به زندگی حاصل می‌شود. ضمن اینکه رسانه‌ها قادر هستند شرایط را تاریک و مخدوش اضطراب‌آمیز جلوه دهند یا اینکه آن را روشن نشان داده و نقشی فراتر از اطلاع‌رسانی ایفا کنند.

 

محو امید در سیاه‌نمایی رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه

 
حال بیاییم به رسانه‌های فارسی زبان نظر بیفکنیم. به صورت کلی دو دسته رسانه فارسی زبان که مخاطب آن‌ها شهروندان ایرانی است وجود دارد. رسانه‌های رسمی ایرانی و رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور، هر چند میان این‌ها نیز تقسیم‌بندی‌های دیگری مانند رسانه سرگرمی یا خبری، رسانه اقتصادی یا آموزشی و .. وجود دارد که خارج از حوصله این گزارش است.

در میان رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور چندین کانال تلویزیونی مانند بی‌بی‌سی، ایران‌اینترنشنال، VOA، من‌وتو و یورونیوز فارسی حضوری برجسته‌تر از سایر رسانه‌ها دارند. شبکه‌های رادیویی مانند رادیو فردا، رادیو اسرائیل، رادیو زمانه، دویچه‌وله و رسانه‌های مکتوب مانند ایران وایر و کیهان لندن نیز در حال فعالیت هستند. ضمن اینکه شبکه‌های سیاسی وابسته به برخی احزاب و گروهک‌های ضد انقلاب نیز وجود دارند که مخاطبان بسیار محدودتری دارند. اما گستردگی مخاطب، حجم برنامه و ساعت‌های خبری پنج شبکه تلویزیونی که در ابتدا ذکر شد، بسیار بیشتر از سایر رسانه‌هاست. دو تلویزیون بی‌بی‌سی و VOA به صورت رسمی وابسته به دولت‌های انگلستان و ایالات متحده بوده و تلویزیون ایران اینترنشال نیز گفته می‌شود وابسته به حکومت سعودی است. از سوی دیگر تلویزیون من و تو نیز اگرچه منابع مالی خود را ذکر نکرده است، اما بسیاری از کارشناسان رسانه بر وابستگی این تلویزیون به برخی دولت‌ها و محافل تأکید دارند.
 
در تحلیلی محتوایی که سعید مسعودی‌پور در دانشگاه امام صادق(ع) در مورد پیام‌های بی‌بی‌سی فارسی در اینستاگرام این شبکه تلویزیونی، که خلاصه اخبار آن را منتشر می‌کند، انجام داده است جهت‌گیری این رسانه را در روز‌های شیوع کرونا مشخص می‌شود. در بازه زمانی ۳۰ بهمن یعنی از زمان اعلام کرونا تا ۱۴ فروردین‌ماه روزانه ۳۳ مطلب در این صفحه بارگذاری شده و در این بازه زمانی حدود ۶۵ درصد از مطالب در خصوص بیماری کرونا و اخبار مرتبط با آن بوده است.
 
مسعودی‌پور در این تحلیل می‌نویسد: بی‌بی‌سی فارسی گزارش لحظه‌ای از میزان مبتلایان و افراد فوت شده در ایران مخابره می‌کند. هر چند غالب آمار‌هایی که رسانه سلطنتی انگلیس اعلام می‌کند از منابع رسمی ایران است، اما در اقدامی غیرحرفه‌ای در ۸ اسفند اعلام کرد: «اطلاعاتی از منابع بیمارستانی به بی‌بی‌سی فارسی رسیده است که تا شامگاه هشت اسفند، ۲۱۰ نفر بر اثر ابتلا به این ویروس در ایران کشته شده‌اند.» البته طی روز‌های گذشته نیز بار دیگر این اتفاق در این رسانه تکرار شد.
 
این پژوهشگر رسانه ادامه می‌دهد: این شبکه ابتدا تلاش می‌کند به آمار رسمی استناد کند و در این بین، ناگهان دروغ بزرگ خود را فریاد می‌زند! اما به نظر می‌رسد اظهار نظر‌های غیرعالمانه و بی‌مبنای برخی از مسئولان در مورد میزان مبتلایان مانند بیانات رئیس کمیته شورای شهر تهران که محتوای یکی از اخبار بی‌بی‌سی فارسی را نیز شکل داد، می‌تواند زمینه‌ساز پذیرش آمار‌های دروغین و ساختگی بی‌بی‌سی فارسی برای مخاطبین باشد. این رسانه همچنین تلاش کرد تا با خبرسازی منشأ ورود ویروس را به برخی از کشور‌های دنیا مانند نیوزلند، بلاروس، ایتالیا، ارمنستان، بحرین، لبنان، کانادا، ایالت نیویورک امریکا و … را از ایران معرفی کند. هر چند در خبر دیگری که در همین رسانه منتشر شد، فیلمی از صحبت‌های یک ایرانی قرنطینه شده در بلاروس منتشر شد که خبر ورود ویروس برای اولین بار توسط ایرانی‌ها را تکذیب کرد.
 
مسعودی‌پور بیان می‌کند: در میان اخبار مربوط به ویروس جدید، ۱۶.۵ درصد اخبار به گزارش مرگ‌و‌میر ناشی از ابتلا به ویروس اختصاص داشت که غالباً مربوط به ایران است. تنها نیم درصد(یعنی یک خبر) در مورد بهبودیافتگان چینی در صفحه اینستاگرام بی‌بی‌سی فارسی کار شده است و هیچ خبری از میزان بهبودیافتگان در ایران در این صفحه مجازی به چشم نمی‌خورد. این در حالی است که ایران بعد از چین جایگاه دوم در نسبت تعداد بهبودیافتگان به مبتلایان را کسب کرده است. این رسانه حتی فیلم‌هایی از غسال‌خانه‌های بیماران کرونایی و قبرستان و نحوه دفن آن‌ها منتشر می‌کند. بی‌بی‌سی نگران آزرده‌خاطر شدن مخاطب از دیدن این صحنه‌های دلخراش نیست و حتی تصاویری از یک بیمار کرونایی که در شهر تهران با وضعی فجیع به روی زمین می‌افتد و آمبولانس برای بردن او می‌آیند را منتشر می‌کند تا نهایت ترس را به مخاطبین ایرانی خود القا کند. بی‌بی‌سی فارسی هیچ تصویری از تلاش تیم پزشکی و پرستاران و پزشکان ایثارگر و دلسوز برای مداوای بیماران نشان نمی‌دهد. در عوض فیلمی از درگیری لفظی میان یک مراجعه کننده با یک پرستار را رنگ و لعاب می‌دهد و تلاش می‌کند ایران را یک کشور عقب افتاده از نظر امکانات پزشکی معرفی کند. او (رسانه بی‌بی‌سی) به دنبال آن است تا همه بیماران و مراجعه‌کنندگان به بیمارستان را ناراضی از خدمات پزشکی نشان دهد.

وی یادآور می‌شود: آنچه را بی‌بی‌سی فارسی در این دو هفته در مورد ایران گزارش کرد می‌توان این طور بیان کرد: «سیاهی و بدبختی» بی‌بی‌سی می‌خواهد ایرانی‌ها از وضعیت موجود هم ترسان و نگران باشند و هم عصبانی و ناراضی. آن‌ها تلاش می‌کنند که ایرانی‌ها فکر کنند که فقط آن‌ها هستند که بیمارند. شبکه انگلیسی درصدد آن است که مشکل کمبود ماسک و ژل ضدعفونی‌کننده و لوازم پزشکی را در داروخانه‌ها و بیمارستان‌های ایران منحصر کند. در حالی که در بسیاری از کشور‌ها از امریکا و کانادا گرفته تا نروژ با مشکل کمبود ماسک مواجه هستند.

به گزارش ایکنا گزارش‌های بی بی سی و دیگر شبکه‌های مشابه از ایران تفاوت چندانی ندارند، سیاهی و بدبختی در وضعیت بحران زده و همچنین بی‌پناهی شهروندان و مقایسه آن با ملت خوشبخت غرب در برنامه‌های مرتبط با ایران در این شبکه‌ها موج می‌زند. در مقابل این رسانه‌ها، رسانه‌های رسمی دولتی، عمومی و خصوصی ایران قرار دارند که علاوه بر اطلاع‌رسانی صحیح و مقابله با این جریان یکسویه، باید اطلاعات را براساس نظریه رسانه‌های توسعه‌بخش اعلام و امید را در این شرایط کرونایی و وضعیت اقتصادی نامناسب به جامعه تزریق کنند و در پی احیای مردم بحران‌زده باشند.

 

وضعیت رسانه‌های ایران در برابر جریان اطلاعاتی بیگانه

 
سیدمرتضی موسویان، رئیس سابق مرکز رسانه‌های دیجیتال در گفت‌وگو با ایکنا، با اشاره به شیوع ویروس کرونا در ایران، اظهار می‌کند: در ابتدای این جریان شبکه‌هایی مانند بی‌بی‌سی به وسیله اخباری که از بیمارستان‌ها جمع‌آوری می‌کرد، سعی داشتند بگویند این آمار صحیح نیست و بسیار بیشتر است. با توجه به نظمی که در اعلام اخبار رسمی وجود داشت این شبکه‌ها تغییر استراتژی دادند و مردم را در برابر خطرات کرونا بی‌تفاوت کردند و برعکس رسانه‌های داخل که مردم را به فاصله‌گذاری اجتماعی و رعایت توصیه‌های بهداشتی و مراقبتی دعوت می‌کردند، این شبکه‌ها اوضاع را عادی جلوه می‌دادند.
 
 
موسویان

وی می‌افزاید: این اقدامات از خبرنگارانی که از آن‌ها انتظار انجام رسالت حرفه‌ای خبری می‌رود فاصله دارد و نشان می‌دهد هدف و استراتژی این رسانه‌ها که برای کشور ما به صورت خاص کار می‌کنند کاملاً نوشته شده و با سوگیری خاصی انجام می‌شود. اگر هدف‌گذاری این شبکه‌ها، دولت و نظام باشد، دود آن به چشم مردم می‌رود و آن‌ها را دچار مشکل می‌کند و صحنه زندگی آن‌ها را هر روز با چالش‌های بیشتری مواجه می‌کند. برای این شبکه‌ها به هیچ وجه تفاوتی ندارد که آیا نظام زیان می‌بیند یا مردم؛ در حقیقت تمامی مواردی که بررسی می‌کنیم نشان می‌دهد که نتیجه منفی مباحث این رسانه‌ها در اموری مانند نابسامانی اقتصادی نیز متوجه مردم است.

این استاد دانشگاه در رابطه با استراتژی رسانه‌های داخلی در برابر هجمه‌های رسانه‌ای خارج از کشور، می‌گوید: با توجه به حرفه خبرنگار و منشوری که این خبرنگاران باید به آن پایبند باشند، متأسفانه عملکرد مناسبی در این رابطه از سوی این افراد مشاهده نمی‌شود و انتظاری که از رسانه‌ها برای ارائه یک عملکرد حرفه‌ای در شرایط حاضر می‌رود هنوز تأمین نشده و اثربخشی مورد انتظار مشاهده نمی‌شود. نکته‌ این است که رسانه باید در کنار اصنافی که زیان می‌بینند باشد و به مردم کمک کنند.

وی با تأکید بر لزوم اشراف خبرنگاران بر مواردی که قرار است گزارش دهند، ادامه می‌دهد: گزارش‌های خبری باید مستند بوده و به یک هدف مشخص ختم شود. در حال حاضر این کمبود در رسانه‌های ما دیده می‌شود، مصاحبه‌ها کلیشه‌ای و از پیش مشخص شده هستند و قدرت به چالش کشیدن را ندارند. این ضعف دلایل مشخصی دارد، نخست ساختار رسانه است که هنوز استقلال را حس نمی‌کند، علت دیگر آن مسئولانی هستند که قانوناً باید پاسخگو بوده و براساس مصوبه مجلس اطلاعات غیرمحرمانه را در اختیار خبرنگاران بگذارند و به ورود خبرنگاران به زوایای مختلف این اخبار کمک کنند که متأسفانه این مورد رعایت نمی‌شود. هنوز این فرهنگ که خبرنگاران مصالح عمومی را پیگیری می‌کنند جا نیفتاده است. رسانه‌ها باید درباره موضوعات با مطالعه برخورد کنند و جوانب علمی و کاربردی را در نظر بگیرند و انتظارات را احصا کنند تا براساس آن فرد مسئول را به چالش کشند.

عضو هیئت منصفه مطبوعات با بیان اینکه به لحاظ قانونی خلأهای کمی در حمایت از خبرنگاران و رسانه وجود دارد، می‌گوید: ضعفی که من حس می‌کنم نخست درک خبرنگار از رسالت شغلی خود و دوم اشراف نداشتن به موضوع و نبود مستندات لازم برای به چالش کشیدن موضوعات و مدیران مختلف است، وقتی چنین مستنداتی وجود داشته باشد هیچ دادگاهی آن‌ها را محکوم نمی‌کند. حرفه‌ای بودن و تخصصی کار کردن ویژگی یک خبرنگار است. اینکه خبرنگار امروز در حوزه ورزش قلم بزند و فردا در حوزه سیاسی امکان‌پذیر نیست. یک خبرنگار باید در حوزه‌ای تخصص داشته و از آگاهی و دانش لازم برخوردار شود و به همراه مستندات بتواند حرف خود را بزند. خبرنگار نباید در حوزه‌های مختلف جابه‌جا شود، بلکه باید بتواند در حوزه‌ای تخصص یافته و مردم را آگاه کند.
 
وی می‌افزاید: مهمترین رسالت برای تزریق امید از جانب رسانه این است که به امیدی که القا می‌کند، اعتقاد داشته باشد. تحت هر شرایطی رسانه می‌تواند در عین واقع‌نگری، امید بخش باشد. نبود امید به معنی بن‌بست و پایان است که چنین چیزی وجود ندارد. امید با مباحث تخصصی رسانه‌ها پیوند خورده است. اگر امید را در کنار یک موضوع چالشی ارائه ندهیم یعنی کار رسانه‌ای نکرده‌ایم و ا‌گر امید را تزریق نکنیم، فقط سیاه‌نمایی کرده‌ایم. مشکلاتی که در جامعه ایران مشاهده می‌کنیم در همه کشور‌ها وجود دارد، حال چگونه است که در آن کشور مردم امید خود را از دست نمی‌دهند، اما رسانه‌های فارسی زبان خارجی در کنار انتشار یک خبر، ناامیدی را نیز تزریق می‌کنند. هر خبرنگاری باید در کنار کار حرفه‌ای خود امید را نیز تزریق کند در غیر این صورت فقط سیاه‌نمایی کرده است.

 

روزنامه‌نگاری توسعه

 
امیدعلی مسعودی، عضو هیئت علمی دانشگاه سوره، نیز در گفت‌وگو با ایکنا، با بیان اینکه ایران یک کشور در حال توسعه بوده و یک راه طولانی در پیش دارد، می‌گوید: در این راه طولانی رسانه‌ها پل بین مردم و مسئولان هستند و رکن چهارم دموکراسی محسوب می‌شود؛ لذا باید به این امر توجه کنند که مرحله گذار به توسعه و پیشرفت موانع و تهدید‌ها زیاد بوده و ضعف‌هایی نیز در این راه وجود دارد و باید مبانی روزنامه‌نگاری توسعه را مدنظر قرار دهیم و موفقیت‌ها را بیان کنیم.
 
 
تقابل امیدآفرینی و رواج یأس در رسانه‌های ایرانی و بیگانه

مسعودی می‌افزاید: نباید مانند کشور‌های غربی صرفاً رویدادمحور بود و به کشمکش و زد و خورد یا شهرت افراد توجه کرد، چراکه در غیر این صورت نمی‌توانیم به لحاظ رسانه‌ای در توسعه کشور موفق باشیم. انعکاس تمامی پروژه‌های اقتصادی، فرهنگی، علمی، پزشکی و نظامی امیدآفرین است. در مقابل با انگشت گذاشتن بر روی ضعف‌ها بدون داشتن نگاه انتقادی سازنده نمی‌توان از تهدید‌ها فرصت ساخت. رسانه‌های بیگانه سعی دارند ضعف‌های ما را برجسته و نکات مثبت ما را تضعیف کنند و یا به گونه‌ای القا کنند که چنین نکاتی وجود ندارد. اگر رسانه‌های داخلی ضعف‌ها را برجسته کرده و نقاط قوتی را که می‌بینند کتمان کنند، مسیر رسانه‌های بیگانه را می‌روند که با مردم میانه خوبی ندارند.

وی با ذکر اینکه خبرنگاران به صورت مرتب نیاز به دوره‌های بازآموزی دارند، می‌گوید: پدیده‌های اجتماعی و سیاسی به صورت شتابنده تغییر می‌کنند و ممکن است برخی از خبرنگاران با این تغییرات آشنایی نداشته باشند. خبرنگاری در جهان یک حرفه تخصصی است، اما در ایران یک خبرنگار هم سیاسی می‌نویسد، هم اقتصادی، ورزشی و اجتماعی؛ در حالی که هر حوزه تخصصی است. باید به شغل خبرنگاری به صورت حرفه‌ای نگاه کنیم و حرفه‌ای‌ شدن را در پیش بگیریم. خبرنگاران ما از مهارت‌های خوبی برخوردارند، اما نگاه تحلیلی به رویداد‌ها ندارند. از سوی دیگر نظام رسانه‌ای نیز دچار اشکال است، زیرا نمی‌تواند به صورت واحد عمل کند.

مسعودی بیان می‌کند: حمایت دولت و وجود یک تشکل حرفه‌ای می‌تواند به خبرنگاران کمک کند، در حالی که ما از وجود چنین تشکلی بی‌بهره هستیم و سندیکای حرفه‌ای نداریم. کشور پاکستان یک سندیکای قوی دارد که حتی رئیس‌جمهور آن کشور از این تشکل حساب می‌برد. البته روزنامه‌نگاران پاکستانی نیز حرفه‌ای عمل کرده و منافع این کشور را قربانی نمی‌کنند. ساختار اقتصادی مطبوعات کشور ضعیف است و اگر حمایت دولت نباشد، شاید رسانه‌ها نتوانند به کار خود ادامه دهند. بیش از هر چیزی ساختار نظام رسانه‌ای کشور دچار اشکال است. مثلاً فردی نمی‌تواند چند امتیاز رسانه داشته باشد، در حالی که در همه کشور‌ها داشتن امتیاز رسانه لغو شده و فقط افرادی وارد میدان می‌شوند که حرفه‌ای باشند و بتوانند یک رسانه را با قدرت اداره کنند و دولت هم به آن‌ها کمک کند.

 

جمع‌بندی و نتیجه

 
از مجموع مطالب مطرح شده در این گزارش می‌توان به این نتیجه‌ رسید که خبررسانی در زمانی که بحرانی جامعه را دربرگرفته است می‌تواند مانند یک شمشیر دولبه عمل کند. از سویی می‌تواند با تکیه بر ضعف‌ها و کم‌رنگ جلوه‌ دادن موفقیت و نکات مثبت، جامعه را به سمت ناامیدی مطلق و سیاهی سوق دهد و از سوی دیگر با تکیه بر دانش و آگاهی و قدرت تحلیل، ضمن انتقاد سازنده از ضعف‌ها، نکات مثبت را برجسته کند و با احیای بحران‌زدگان امید را به این افراد بازگرداند.
 
حرفه‌ای عمل کردن در راستای امیدبخشی و مقابله با جریان‌های خبری معاند نیازمند نگاه حرفه‌ای به شغل خبرنگاری و اصلاح ساختار رسانه‌ای است. توجه به تخصص و دانش، داشتن مستندات و مطالبه‌گری، اصولی است که خبرنگاران را توانمند کرده تا هم مصالح ملی را دنبال کنند و در پی برطرف کردن ضعف‌ها باشند. همچنین احساس استقلال نیز در میان رسانه‌ها بسیار مهم است، چراکه این موضوع موجب می‌شود که بتوانند به راحتی هر مسئولی را به چالش بکشانند.

برگزاری دوره‌های مداوم بازآموزی برای خبرنگاران و عدم شاخه به شاخه شدن این قشر نیز بسیار راهگشاست. از سوی دیگر وجود سندیکای حرفه‌ای و مستقل خبرنگاران به همراه حمایت دولت می‌تواند در عملکرد رسانه‌ها و به تبع آن خبرنگاران بسیار مؤثر باشد و موجب شود که این افراد در توسعه یک کشور نقشی اساسی ایفا کنند.
انتهای پیام
captcha