وجه تمایز اندیشه شهید صدر با اومانیسم، نظریه استخلاف است
کد خبر: 3914384
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۱۵

وجه تمایز اندیشه شهید صدر با اومانیسم، نظریه استخلاف است

نظریه استخلاف از آورده‌های قرآنی شهید صدر است. ایشان این نظریه را در برابر اومانیسم صورت‌بندی می‌کند؛ اومانیسمی که معتقد است انسان ابعاد ارتباطش سه مورد است؛ ارتباط با خود، ارتباط با دیگران و ارتباط با طبیعت. طبیعت نیز به معنای همه جهان است. اما شهید صدر این ارتباطات را در نظریه استخلاف، در چهار بعد ارتباطی تبیین می‌کند.

نظریه استخلاف وجه تمایز شهید صدر با اومانیسم است

به گزارش ایکنا؛ برنامه تلویزیونی مصیر شب گذشته، دوازدهم مردادماه با موضوع بررسی افکار و اندیشه‌های شهید سیدمحمدباقر صدر از شبکه چهارم سیما پخش شد که در این برنامه، حجت‌الاسلام والمسلمین سعید بهمنی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف قرآن، درباره نوآوری‌های شهید صدر به ایراد سخن پرداخت که در ادامه می‌خوانید؛

اگر آثار شهید صدر را بخوانید، می‌بینید که ایشان از عبور تاریخی که آمده، تمام جهان فکری زمان خودش را فراگرفته است. این فراگیری و تحلیل بزرگ از جهانی که در آن قرار دارد، سبب شده که به سمت تولید دانش‌ها و روش‌هایی برود که در این مورد خاص، شهید صدر را از دانشمندان دیگر ممتاز می‌کند. هم برابر درکی که از جهان خودش دارد تولید علم می‌کند و هم تولید روش دارد. کمتر کسی را داریم که به هر دوی اینها به موازات هم پرداخته باشد و یک آورده عصری برای زمانش رقم زده باشد. همچنین این ویژگی را در خواننده خودش نیز القا می‌کند و معتقدم اگر چند صد سال دیگر هم شهید صدر را بخوانیم، می‌توانیم فرمول زمان خودمان را دریابیم که چطور زمان‌مان را درک کنیم.

نظریه استخلاف؛ تمایزبخش اندیشه شهید صدر با اومانیسم

به طور خاص در آورده‌های قرآنی ایشان می‌شود از نظریه استخلاف سخن به میان آورد. ایشان نظریه استخلاف را در برابر اومانیسم صورت‌بندی می‌کند؛ اومانیسمی که معتقد است انسان ابعاد ارتباطش سه مورد است؛ ارتباط با خود، ارتباط با دیگران و ارتباط با طبیعت. طبیعت نیز به معنای همه جهان است، اما شهید صدر این ارتباطات را در نظریه استخلاف، در چهار بعد ارتباطی تبیین می‌کند؛ یعنی می‌گوید یک مستخلفی وجود دارد که خداوند است که بشر را به خلافت بر روی زمین برگزیده و بعد این بشر سه رابطه دیگر یعنی همان روابط سه‌گانه‌ای که اومانیست‌ها مطرح می‌کنند، را دارد. در حقیقت اینکه خداوند انسان را آفریده و او را در زمین قرار داده، نقطه متمایز‌کننده اندیشه شهید صدر با اومانیست‌هاست.

این بعد ارتباطی، تعیین‌کننده سایر ابعاد ارتباطی هم محسوب می‌شود و این بعد با انسان مقرر می‌کند که روابط انسان با خودش، با دیگران و با طبیعت در چه چارچوبی انجام شود. نظریه مکمل این نظریه نیز وجود دارد که عبارت از نظریه «استیمان» است؛ یعنی خداوند خلافت را به انسان داده و این توانایی ارتباط چندگانه را در انسان به امانت گذاشته است. اینها دو نظریه‌ای هستند که نقطه متمایز اندیشه شهید صدر با کل دنیای اومانیسم است که تبعاتش مانند سکولاریسم، کمونیسم و ... را هم ندارد. بنابراین بعد ارتباط الهی ما همان چیزی است که اومانیست‌ها به آن اعتقاد ندارند و این نظریه یک صف‌بندی واضحی با نظریه رقیب دارد.

فرایند 9 گانه نظریه‌پردازی در روش شهید صدر

یکی دیگر از مسائل، فرایند نظریه‌پردازی در روش شهید صدر است. مدلی که از بیانات شهید صدر استخراج کردیم، این طور است که در نهایت به یک مجموعه 9 فرایندی رسیدیم که هر فرایندی در درون خودش مراحل جزئی‌تر را دارد. ایشان از مسئله‌شناسی آغاز می‌کند و بعد که مسئله را شناخت، پیشینه‌شناسی می‌کند و در این بخش نیز پیشینه مسئله و پیشینه دانش آورده، بشر را مورد توجه قرار می‌دهد و بعد هدف‌گذاری می‌کند. در اینجا نظریه و دست‌یابی به رسالت‌ها را به عنوان هدف معین می‌کند. سپس به طرح سؤال می‌پردازد و اساساً طرح سؤالش با عنوان تفسیر موضوعی که دارد، هماهنگ است و در عین حال، فرایند استنطاق نیز در این مدل غیر از طرح سؤال است.

بعد از طرح سؤال، فرضیه‌سازی است و بعد استنطاق آغاز می‌شود که استنطاق به این معنا است که به سراغ داده‌های قرآنی می‌رود تا به تعبیر ایشان، مدلول‌های تفصیلی را در مورد مسئله‌ای که می‌خواهد حل کند، پیدا کند. این مدالیل را وقتی پیدا کرد، یک گزاره‌هایی پیدا می‌کند که ممکن است با پیشینه‌شناسی و دانش بشری هماهنگ یا متفاوت باشد و باید مقارنه‌ای صورت گیرد که روشن شود کجای دانش بشری را ترمیم و اصلاح می‌کند و بعد صورت‌بندی نظری آغاز می‌شود که باید مدالیل تفصیلی را ترکیب کند که در این ترکیب، مدلول‌های تفصیلی است که به سامان نظریه دست می‌یابد و در نهایت نیز آنها را تدوین می‌کند.

کسی که بر اساس معرفت قرآن می‌خواهد دانش را شکل بدهد، به سراغ قرآن می‌رود و ایشان این مراجعه به قرآن را در تفسیر موضوعی روش‌سازی می‌کند که نقطه متمایز آن با سایر روش‌ها در استنطاق است. حتی استنطاقی که شهید صدر بیان می‌کند، با تفسیر موضوعی‌هایی که ما می‌شناسیم و معمول شده، متفاوت است. ایشان برای مسئله‌شناسی مسائل خرد و متوسط را دست نمی‌گیرد و تصریح می‌کند که من مسائل بشری را مراد می‌کنم و در برخی از تعابیر، تعبیر حقایق الکبری را دارند. یعنی می‌خواهند به داده‌هایی برسند که حقایق بزرگ جهان را تبیین کنند و به دنبال نظریه‌های متوسط نیستند.

استنطاق شهید صدر به چه صورت بوده است

استنطاقی که ایشان می‌کند، اینطور است که با این انتظار به سراغ قرآن می‌رود و آن جنس پرسشی که مطرح می‌کند نیز کشف حقایق بزرگ است. مثلاً در نظریه سنت‌های تاریخی که نمونه عملیاتی روش ایشان است، سؤالاتش را استخراج کردم که نزدیک به 120 سؤال در این مجموعه کوچک طرح شده است، اما این سؤالات نظریه نیستند و سؤال نظریه چیز دیگری است.

اینها سؤالات پژوهشی طول راه محسوب می‌شوند و اصلاً یکی از جذابیت‌های متن شهید صدر این است که مدام طرح سؤال می‌کند، اما این سؤال‌ها، سؤالاتی نیست که ایشان را به رسالت‌ها رهسپار کند.

انتهای پیام
captcha