حجتالاسلام والمسلمین اسماعیل رئیسی، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه پیام نور چهارمحالوبختیاری، در گفتوگو با ایکنا، در پاسخ به این پرسش که علل شک و شبهه مسلمانان در پذیرش خلافت امام علی(ع) بعد از رحلت پیامبر(ص) با وجود حادثه غدیر چه بود؟ اظهار کرد: مردمی که مناقب و فضائل امام علی(ع) را در مصاحبت با پیامبر(ص) و فرمایشات ایشان را در مورد امام علی(ع) درک کرده بودند، مسئله امامت و وصایت علی(ع) پس از پیامبر(ص) برایشان موضوعی ناشناخته و جدید نبود. پیامبر در طول حیات مبارکشان بارها بر مسئله امامت و خلافت امام علی(ع) پس از رحلت صحه گذاشته بودند که آخرین مورد آن در واقعه غدیر است و ۷۰ روز پیش از رحلت و در حضور دهها هزار مسلمان، وصایت و ولایت امام علی(ع) را اعلام کردند.
رئیسی با اشاره به اینکه مسلمانان پس از رحلت پیامبر(ص) تأکیدات ایشان را فراموش کردند، گفت: هنوز جنازه مبارکشان روی زمین بود که مسلمانان جلسهای برای تعیین جانشین پیامبر تشکیل دادند، اینها کسانی بودند که سالها در کنار پیامبر(ص) شمشیر زده بودند و یار و یاور ایشان بودند.
این مدرس حوزه و دانشگاه در استان اصرار و تأکید روایات اهلبیت(ع) بر پذیرش ولایت امام علی(ع) را یادآور شد و گفت: در روایت داریم کسی که ولایت حضرت را نپذیرد، اعمالش قبول نمیشود؛ لذا باید دید چه سری در ولایت امیرمؤمنان(ع) است که تا این حد مورد سفارش بوده است.
رئیسی در تشریح علل رویگردانی مسلمانان از پذیرش ولایت امام علی(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)، بیان کرد: سه عامل مهم برای این موضوع میتوان مطرح کرد، نخست آنکه برخی از این مسلمانان همان بتپرستان و عشایر مکه بودند که در صدر اسلام حسادتها و کینههایی از علی(ع) به دل گرفته بودند؛ چرا که بستگان آنان در جنگهای گوناگون به دست آن حضرت کشته شده بودند؛ لذا اینان در زوایای پنهان دل خود یا حتی بهصورت ناخودآگاه آن حضرت را قاتل عزیزان خود میدانستند و کینه ایشان را به دل داشتند.
وی در خصوص عامل دوم مخالفت مسلمانان با امام علی(ع)، تصریح کرد: سختگیری امام علی(ع) بهویژه در زمینه احکام شرعی، حقوق مردم و بیتالمال برای بسیاری از مسلمانان قابل تحمل نبود و دلخوریهای فراوانی ایجاد میکرد، نمونه سختگیری ایشان در سهم بیتالمال در داستان عقیل برادر امام(ع)، گویای این مطلب است. باید از خودمان بپرسیم اگر در زمان علی(ع) بودیم در کدام جبهه قرار میگرفتیم، علوی میماندیم یا غیر علوی میشدیم؟
این مدرس حوزه علمیه در استان عامل سوم را که جنبه اجتماعی دارد تشریح کرد و گفت: مردم زمان پیامبر(ص) عموماً به جز عدهای اندک، آشنایی عمیقی با اسلام نداشتند و از سال سوم بعثت که تبلیغ اسلام علنی شد تا ۲۰ سال پس از بعثت، پیامبر(ص) مردم را به اسلام دعوت میکردند که به دلیل کمبود امکانات اطلاعرسانی و تبلیغات دعوت چنین مردمی به اسلام مشقات فراوان بهدنبال داشت.
حجتالاسلام رئیسی بیان کرد: مردم جزیرةالعرب در آن زمان به دلیل وضعیت نامطلوب سواد و دانش و تمدن، افرادی غوطهور در جاهلیت بودند که از خرما بتهایى میساختند و میپرستیدند، پیامبر(ص) مأموریت داشتند خدایی را که قابل دیدن نیست برای چنین مردمی معرفی کنند و معارف اسلام را به آنان بقبولانند. چنین مردمی برایشان سخت بود که پس از رحلت پیامبر(ص) اطاعت فرد دیگری را بپذیرند، آنان که ایمانی قوی داشتند فقط میتوانستند پیامبر را اطاعت کنند؛ لذا وجوب اطاعت فرد دیگری جز ایشان برایشان قابل هضم نبود. چنین افراد سادهلوحی تحت تأثیر تبلیغات، گمان میکردند که امر خلافت و تعیین جانشین بعد از رحلت پیامبر(ص) امری مربوط به خود مردم و به اصطلاح امروزی، دموکراتیک است.
این مدرس دانشگاه در استان ادامه داد: از دیگر سو، شخصیتهای مهم و رؤسای قبایل ادعا داشتند که چون در امر نبوت سهمی نداشتند در مسئله خلافت پیامبر(ص) باید به حقشان برسند؛ لذا تازهمسلمان بودن، سادهنگر بودن مردم، عمق نداشتن باور و ایمانشان و تبلیغات عدهای شیطانصفت از عواملی بودند که موجب انحراف ولایت از مسیر حقیقی خود شدند. در کنار توده مردم با سطح دانش و فرهنگ پایین، سیاستمداران زیرکی بودند که از مدتها قبل طرح سقیفه را برنامهریزی کردند و نقشهای طراحی کردند جانشینی پیامبر(ص) از امام علی(ع) سلب شود و به فردی از میان خودشان برسد، آنان میدانستند که چگونه زیرکانه در مردم نفوذ و مسئله را مطرح کنند تا خریدار داشته باشد. این اقدام آنان سبب ایجاد انحرافات اساسی در دنیای اسلام شد.
رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه پیام نور استان گفت: هدف آنان این بود که بقبولانند پیامبر(ص) معرف و ضامن دین ماست است و پس از رحلت ایشان ذرهای از ارادت ما به ایشان کاسته نشده اما ایشان فقط متکفل دین مردم است و حال که قرآن و اسلام را برای ما باقی گذاشته و رحلت کرده، ما نیز باید فکری به حال دنیای خود کنیم و خودمان تکلیف حكومت و خلافت را مشخص کنیم.
رئیسی با بیان اینکه آنان با این اقدام شوم دموکراسی و سکولاریسم را در سقیفه بنا نهادند، ادامه داد: این افراد در برابر نظر پیامبر(ص) ایستادند که فرمود خداوند علی(ع) را برای وصایت و خلافت من برگزیده است و توجیهشان این بود که پیامبر(ص) در واقعه غدیر علی(ع) را بهعنوان وصی دینی خود معرفی کردند و این موضوع به حکومت و سیاست دخلی ندارد. حکومت امری دنیوی است و پیامبر(ص) نمیتوانند در مورد آن نظر بدهند. در واقع در سقیفه سنگ بنای سکولاریسم و جدایی دین از سیاست که امروزه نیز در بسیاری از جوامع بشری مطرح است، گذاشته شد. امروزه هم شاهد هستیم که برخی روشنفکران غربی یا غربزده با تأسی به دموکراسی غربی، مسئله جدایی دین از سیاست را مطرح میکنند.
وی با اشاره به اینکه خلیفه اول و دوم در بسیاری از مسائل دینی به سراغ علی(ع) میرفتند، بیان کرد: آنان از مراجعه به آن حضرت در امور دینی ابا نداشتند و پذیرش و اجرای حدیث ثقلین از سوی آنان در قالب رجوع به امام علی(ع) در مسائل دینی نمود مییافت. برداشت آنان از حدیث ثقلین این بود که در احکام دینی باید به علی(ع) رجوع کرد اما ایشان را بهعنوان خلیفه پیامبر در حکومت اسلامی و زعامت سیاسی جامعه دینی قبول نداشتند و این همان معنای جدایی دین از سیاست است.
رئیسی با طرح دوباره این پرسش که چرا روایات ائمه معصومین(ع) بر وجوب پذیرش ولایت امام علی(ع) تأکید دارند؟ گفت: پذیرش ولایت امام علی(ع) رمز تفکیکناپذیری دین از سیاست است، کسی که ولایت حضرت را قبول نداشته باشد ایمانش ناقص است. پذیرش ولایت ایشان یعنی اینکه بپذیریم آن حضرت هم رهبر دینی و هم رهبر سیاسی ماست، پذیرش ولایت ایشان با اعتقاد به سکولاریسم در تضاد و تناقض است.
وی با تأکید بر اینکه اعتقاد به علی(ع) با پذیرش دموکراسی غربی همخوانی ندارد، بیان کرد: مبنای ولایت امیرمؤمنان آن است که حاکم حکومت اسلامی را خدا تعیین میکند و مشروعیت حکومت از سوی خدا تأیید میشود. مردمی که اختیار خود را ندارند و جسم و روحشان امانت است، چگونه میتوانند اختیار دیگران را به دست بگیرند حال آنکه خداوند مالک و صاحب اختیار انسانها است. تا زمانی که حکومت از سوی خدا تأیید نشده باشد، هیچ حق و اختیاری ندارد و ولایت علی(ع) به معنای تحقق بخشیدن به حکومت خدا در میان مردم است؛ لذا اگر بخواهیم حکومت الله را در جامعه و زندگی دنیایی مردم ساری و جاری کنیم باید به حکومت کسی دل بدهیم که از جانب خدا تعیین شده باشد. اگر حکومت کسی بدون تأیید خدا را بپذیریم، حکومت مردم بر مردم جاری میشود که همان معنای دموکراسی غربی است.
این کارشناس مذهبی با بیان اینکه مبحث ولایت فقیه نیز با همین استدلالات توجیه میشود، تصریح کرد: ولایت تشریعی که از مقومات شیعه و رکن اعتقاد شیعیان به امامت است به معنی حاکمیت ائمه(ع) از جانب خدا بر مردم است؛ لذا مردم باید بیچون و چرا از آنان اطاعت و پیروی کنند.
وی با ذکر اینکه اطاعت از ولایت مطلقه فقیه بدون هیچ شرطی بر ما واجب است، ادامه داد: به دستور خداوند تمام مناصب و شئونات پیامبر(ص) به ائمه اطهار(ع) محول شد و همین امور در زمان غیبت امام به ولیفقیه جامع شرایط تفویض شده است؛ لذا امر و نهی ولیفقیه در هر مسئله از امور اجتماعی بر مسلمانان واجب است و اطاعت از او اطاعت مطلق و بدون قید و شرط است. در واقع، ولایت فقیه شعاعی از ولایت مطلق الهی میباشد و از قداست برخوردار است.
انتهای پیام