به گزارش ایکنا؛ حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 20 تیرماه در برنامه تلویزیونی «هدی» که از شبکه قرآن و معارف اسلامی پخش شد، به شرح فقراتی از نامه 53 نهجالبلاغه پرداخت که در ادامه میخوانید؛
در ابتدا باید در مورد رعایت اصول بهداشتی، نکاتی را عرض کنم. رعایت شیوهنامههای بهداشتی برای این ویروسی که نه راه درمان و مقابله با او شناسایی شده و نه واکسنی برایش کشف شده است، یک وظیفه عقلی و حتمی است که مورد حمایت دین است. هم مردم باید رعایت کنند و هم رفتار متولیان نظام بهداشت باید حکیمانه باشد. بیدقتیهایی که تبدیل به آمار افزایشی در بیماری شده است، بخشی از آن به دلیل نامتعادل بودن رفتارهای مسئولین است. اقتصاد باید بچرخد و کووید 19 هم باید مهار شود، اما عقل و تدبیر گاهی اوقات حکم به رعایت اولویتی میکند که ممکن است یکی را در اولویت دوم نسبت به اولی قرار دهد، نه اینکه نه اقتصاد بچرخد و نه کرونا کمر خم کند. این برخوردهای حکیمانه و وحدت رویه داشتن در ارائه شیوهنامههای بهداشتی، نظام الگو است و اینها مردم را جهت میدهد، لذا در وضع و برداشتن محدودیتها باید خیلی دقت و حوصله به خرج داد.
بحث ما در نامه 53 نهجالبلاغه بود. امام(ع) به مالک فرمودند که دنبال جلب رضایت مردم باش. اگر رضایت مردم نسبت به نظام اسلامی جلب شود، خود مردم موانع را برمیدارند و خطرات طبقات خاص هم نمیتواند در کلیت حرکت دولت اسلامی اثرگذار باشد، اما اگر در دولت اسلامی وجه اهتمام دولت متوجه خواص جامعه باشد که خواص نیز منظور خواصِ مضر و مخرب و کماثر هستند جامعه دچار مشکل میشود. امام(ع) ویژگیهای اینها را احصا میکند که اگر مسئولین دنبال جلب رضایت و تأمین خواستههای اینها باشند، نهتنها اینها را راضی نمیکنند، بلکه اعتماد نسبت به حکومت هم دچار خدشه میشود.
امام متقیان در فرازی از همین نامه با احصاء هفت صفت، از چهره خواص دنیازده پردهبرداری کردند. اولین مورد این است که خواص پرتوقع هستند. دومین ویژگی این است که در زمان سختیها و شدائد، هم عافیتطلب و هم کمهمت هستند. یعنی تا زمانی که میوه پشت میز جلسات است، اینها با روشهای جهادی عمل میکنند، اما وقتی پای کار میشود، یا غایب هستند یا اگر هم حضور داشته باشند، فقط رهنمود ارائه میکنند.
سومین ویژگیهای خواص، انصافگریزی آنها است. چهارمین ویژگی آنها نیز اصرار آنها در دریافت و مطالبهتراشی فراوان به نفع خودشان است. اینها قبل از اینکه وارد دستگاه اجرایی شوند، اول ارزیابی میکنند که چه مزیتهایی دارد و چقدر به او میرسد و تا دوردستهای دور، امکاناتش را بررسی میکنند تا مبادا از غافلهای جا مانده باشند. این خواص، معمولاً به دلیل خودبرتر بینی و اعتماد به داشتههای حرفهای خودشان، معمولاً از اتکا و اعتماد به نفس غیرمعمولی هم برخوردار هستند و به همین دلیل، حق و حقوق خاصی هم برای خودشان قائل هستند.
نوعاً هم قانع نمیشوند و برای آنچه حق و مطالبه خود میدانند، با یک انگیزه و اشتهای سیریناپذیری کارها را پیگیری میکنند و هیچ مخالفتی هم با مطامع خود قبول نمیکنند. اگر بگویید فلانکس که همردیف شما است، به فلان علت این امتیاز را نسبت به شما دارد، ملکوتش بههم میخورد و لذا مطالبهتراشی و امتیازطلبی تبدیل به میدان مسابقه خواص میشود تا جایی که حقوق همه مردم را هم به آنها بدهید، قانع نمیشوند.
به دلیل همین ویژگیهای خواص بود که امام علی(ع) در سال 35 هجری از پذیرش دعوت مردم برای خلافت اکراه داشتند و بعد هم که لاجرم به پذیرش ریاست شدند، اولین اقدامات حکومتی امام(ع)، تعیین تکلیف یقهسفیدها یا همان خواص بود. این خواص را بلای جان مردم میدانستند و از نگاه ایشان، عامل انحطاط اخلاقی و سقوط ارزشهای اسلامی در مردم، همین جنس رفتار و مطالبه سیریناپذیر خواص بود. لذا در اولین خطبهای که امام(ع) در جایگاه حکومت با مردم بیان کردند، صرفاً یک خطبه نگفتند و یک سخنرانی متداول را نگفتند، بلکه استراتژیهای اساسی حکومت دینی را به عنوان میراثی گرانبها هم تبیین کردند و هم به یادگار گذاشتند. یک منشور حکومتی مبنایی بود، اما با محوریت تعیین تکلیف خواص.
در مسجد و در جایگاه حکومت به طور معمول و متداول، خواص، صفوف اول را دارند و مردم دور میمانند. یک عده از طریق تلویزیون میبینند و یک عده هم اگر هستند، در صفوف هشتادم و نودم قرار میگیرند و اینهایی که دستشان به صفهای اول و دوربینهای تلویزیونی و عکسبرداری میرسد، کسانی هستند که زمینههای این کار را دارند و لذا اینجا مخاطب مردم همین خواصی هستند که نشستن روبهروی امام علی(ع) را دلیل بر فضیلت خود میدانند و نوعاً هم اینطور هستند که هرچه ائمه حق میگویند، فکر میکنند که چون روی منبر نشسته است، زاویه دید امام(ع) به پشت سر آنها است و اینها خود را مخاطب امام(ع) نمیدانند و وقتی به آنها بر بخورد، میگویند ای کاش امام(ع) این یک جمله را نمیگفت.
امام علی(ع) فرمود این خواص، خانههای وسیع و ماشینهای آخرین سیستم را هم برداشتهاند و میفرماید اینها کنیزکان زیبا رو و باریکاندام را برگزیدهاند. این حرف امام(ع) است. وقتی حضرت علی(ع) به کنیزکان زیبا رو اشاره میکند، معلوم میشود که سوء رفتار خواص جامعه، عمق استخوانهایش را سوزانده است. امام علی(ع) فرمود از این افراد، این مسائل را مؤاخده میکنم. اینجا صحبتی از کیفر و به دادگاه رفتن نیست، اینها به دلیل مطالبهگری و تکاثر به جایی رسیدند که قانع شدن و قانع کردن به حقوق قانونی برای آنها عذاب و کیفر است. اینها اگر حقوق قانونی را بخواهند بگیرند، نارضایتی میکنند. در عصر امام علی(ع) برخی از این آدمها هزار دینار طلا از زمینهایشان درآمد داشتند که در اقصی نقاط بلاد اسلامی واقع شده بود.
وقتی به عمق تاریخ میرویم، فکر میکنیم آنها مردمان بیعقلی بودند که دستکجی معمولی هم داشتند. خیر، اینها رضایت نمیدهند و بعد حضرت علی(ع) از یک نکته عجیبتری پردهبردای میکنند که هر کدام از مهاجرین و انصار و اصحاب پیامبر(ص)، مصاحبت و همنشینی خودشان با پیامبر(ص) را دلیل بر فضیلت خود میدانند و امام هم نفی نمیکند و میفرماید فضیلت و برتری آشکار آنها نزد خدا و پاداش آنها در قیامت است، نه در جیب بیتالمال. نه اینکه به دلیل مصاحبت با پیامبر(ص) بگویند ما سهممان به این اندازه است و نظام طبقاتی شکل دهند.
انتهای پیام