تفاوت نگرش به خطاکاری انسان در اسلام و مسیحیت
کد خبر: 3909818
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۴

تفاوت نگرش به خطاکاری انسان در اسلام و مسیحیت

خطای انسان بسیار مسئله عمیقی است. فرهنگ مسیحی باور دارد که انسان بالذات خطاکار است و نمی‌شود انسان باشد و خطاکار نباشد، اما در تعلیمات اسلامی می‌گویند که انسان خطا می‌کند، اما بالعرض. ما می‌گوییم که آدم هبوط کرد، یعنی از عالم رفیع به ملک آمد و یا از عالم مجردات به دنیا آمد، اما آن‌ها می‌گویند که سقوط کرد و سقوط هم به معنای پایین آمدن است.

به گزارش ایکنا، غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، شب گذشته، 20 تیرماه، در برنامه تلویزیونی معرفت به طرح بحث در زمینه اختیار، خطا و همچنین منشأ اختیار پرداخت که در ادامه می‌خوانید؛

تردیدی نیست که انسان دارای اختیار است و گاهی هم خطا می‌کند. به استثنای معصومان(ع) که به دلایلی معصوم هستند، انسان امکان خطا دارد. اگر هم خطا نکند، امکان خطا کردن در انسان وجود دارد. انسان اختیار دارد و هیچ‌وقت این اختیار از انسان سلب نمی‌شود. در اینجا باید اختیار را معنا کنم. اختیار از باب افتعال است و ثلاثی مجرد آن خیر است. اختیار یعنی طلب خیر کردن، یعنی خیر را برگزیدن. آدمی که اختیار می‌کند همیشه خوب را برمی‌گزیند و خوبی در عربی خیر است و اختیار یعنی برگزیدن خیر. خیر به باب افتعال می‌رود و می‌شود اختیار که به معنای برگزیدن خوبی و خیر است.

شکی نیست که انسان همیشه خوبی را می‌خواهد و می‌کوشد تا خوبی را انتخاب کند، اما ممکن است که خطا کند. به طرف خوبی می‌رود، اما چه‌بسا به جای آنچه خوب است، بد را از روی اشتباه انتخاب کند. همیشه انسان‌ها خیر را می‌خواهند و همان‌ها هم که بدی می‌خواهند، آن بدی را خوب می‌دانند. گاهی البته شهوت اقتضا می‌کند و می‌گوید خوب است، اما عقل قبول نمی‌کند که جنگی بین عقل و شهوت صورت می‌گیرد. در هر صورت انسان به سمت خوبی می‌رود، اما در عین حال ممکن است دچار اشتباه شود و در راه بد گام بردارد.

انسان در اسلام و مسیحیت

خطای انسان بسیار مسئله عمیقی است. انسان خطاکار است و در جهان مسیحیت، فرهنگ مسیحی بر این باور است که انسان بالذات خطاکار است و نمی‌شود انسان باشد و خطاکار نباشد، اما در تعلیمات اسلامی می‌گویند که انسان خطا می‌کند، اما بالعرض. به عبارت دیگر، در اسلام خطاکاری ارتکاب مناهی است و کسی که مرتکب منهیات می‌شود، خطاکار است؛ یعنی ارتکاب معاصی و ترک واجبات خطاست. مسیحیت می‌گوید خیر، هبوط انسان خطاست. انسان با خطا به این دنیا آمده است.

شعرای ما هم می‌گویند که «پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت، ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم» و یا می‌گویند «جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد، ما را چگونه زیبد دعوی بی‌گناهی». اما با این حال که ما این اشعار را می‌گوییم، باز هم باور داریم که خطا عارضی است و بالذات خطاکار نیستیم. اگر خطای آدم بالذات بود، نمی‌توانست توبه کند؛ بنابراین در اسلام، خطا جنبه عارضی دارد. چون خطا عارضی است امکان مرتکب نشدن خطاست و این مقام عصمت است، اما در آموزه‌های مسیحیت، دیگر عصمت معنا پیدا نمی‌کند، چون انسان به حسب ذات خطاکار است. می‌گوییم آدم هبوط کرد، یعنی از عالم رفیع به ملک آمد و یا از عالم مجردات به دنیا آمد، اما آن‌ها می‌گویند سقوط کرد که سقوط هم به معنای پایین آمدن است، اما در آن معنای افتادن نهفته است و چیزی که در سقوط است در هبوط نیست. هرچند که برخی این دو را مترادف گرفته‌اند، اما سقوط به معنای افتادن و پرت شدن است، اما هبوط، فرود آمدن است.

خطا عارضی یا ذاتی انسان؟

بنابر اینکه خطا عارضی باشد، مع‌ذالک انسان مرتکب خطا می‌شود که یا از روی شهوات است و یا حتی ممکن است خواسته‌های نفس نباشد، اما اشتباه کند. آدم مؤمن و عاقل که گرفتار شهوات نفسانی نیست می‌شود که اشتباه کند. در اینجا باید لغت اشتباه را نیز معنا کنیم. اشتباه از باب افتعال و ثلاثی مجردش شبیه است. چرا به چیزی می‌گویند اشتباه؟ چون چیزی را به چیزی شبیه می‌دانی که شبیه آن نیست. یک کاری می‌کنید و فکر می‌کنید خوب است، اما امر بر شما مشتبه می‌شود. مشتبه شد، یعنی چیزی را با چیزی شبیه دانستی، اما شبیه نبود که مرتکب اشتباه شده‌ای. اختیار هم، طلب خیر کردن است و همه این‌ها از خصلت‌های آدمی است، اما انسان هم ممکن است خطا و اشتباه داشته باشد.

معصوم کسی است که خدا او را از ارتکاب به خطا حفظ کند و اگر عنایت خاص خدا نباشد، انسان به حسب ذات امکان ارتکاب خطا را دارد، نکته مهم این است که انسان خطا می‌کند، اما توانایی دارد که به خطا و اشتباه خودش پی ببرد و آگاه شود که خطا کرده و می‌تواند جبران کند. اگر انسان خطا کند و بعد توبه کند، این راه هدایت است. پس انسان با همه خطاکاری، قدرت تشخیص اشتباه و خطا را دارد، اما با چه‌چیزی تشخیص می‌دهد؟ با عقل.

خطا در اختیار است یا منشأ اختیار

حال باید ببینیم که خطا در اختیار است یا منشأ اختیار؟ کسی که خطا کرده، با اختیار خطا کرده است یا بی‌اختیار؟ که این یک مسئله است. کسی که گناه می‌کند، با اختیار مرتکب گناه می‌شود و اگر مطلقاً اختیار نداشته باشد، خطا و اشتباه معنا ندارد. این دیوار، میز، دریا، کوه و ... خطا نمی‌کنند. حیوان هم اگر خطا کند، ما می‌گوییم خطا کرده، اما خودش متوجه خطای خودش نمی‌شود. پس خطا برای اختیار است و نه چیزی دیگر. آیا اختیار خطا می‌کند؟ بله، به حسب ظاهر اختیار خطا می‌کند، یعنی چیزی که نباید را انتخاب می‌کند و چیزی که باید را ترک می‌کند.

اما یک سوال اینکه، درست است که انسان با اختیار، گناه و ثواب می‌کند، اما چرا اختیار می‌کند؟ اگر بپرسند چرا اختیار کردید که از خانه بیرون آمدید چه می‌گویید؟ می‌گویید آگاه بودم که باید کاری انجام دهم و براساس آگاهی انتخاب کردید. پس با اختیار آمدید، اما بر اساس آگاهی بوده است؛ بنابراین نقش آگاهی بسیار مهم است که می‌شود منشأ اختیار. انسان با اختیار گناه و یا کار خوب می‌کند، اما منشأ اختیار آگاهی است. با اختیار خوب را انجام می‌دهد و یا بد را مرتکب می‌شود، اما خوب و بد را اختیار نمی‌فهمد، بلکه آگاهی می‌فهمد و عقل است که تشخیص می‌دهد و اگر عقل نمی‌فهمید، اختیار نمی‌توانست کاری کند، پس همه چیز را با اختیار انجام می‌دهید. اگر عقل نگوید که فلان چیز خوب است، اختیار نمی‌کردید.

امانت سنگین هستی بر دوش انسان

انسان موجود است مانند دیگر موجودات، اما انسان موجودی است که مسئولیت وجود داشتن را به عهده دارد. وجود داشتن با مسئولیت، عظمت دارد نه صرف وجود داشتن. انسان وجود دارد، اما با مسئولیت وجود داشتن و برخی از فلاسفه جدید اگزیستانسیالیسم، اسم آن را اضطراب وجودی گذاشته‌اند. می‌گوییم مسئولیت وجودی، اما آن‌ها می‌گویند اضطراب وجودی. بار وجود سنگین است و وجود، اضطراب دارد و خود وجود داشتن اضطراب است. من بر اساس آموزه‌های اسلامی گفتم که انسان موجودی مسئول است و این بار سنگینی است و سنگین‌تر از بار مسئولیت نمی‌شناسیم.

حافظ می‌گوید: «آسمان بار امانت نتوانست کشید، قرعه فال به نام من دیوانه زدند»، یعنی آسمان هم نتوانست مسئولیت را قبول کند و در قرآن هم می‌فرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا»، این امانت سنگین هستی را انسان به دوش کشیده است، چون انسان مسئول است. موجودات دیگری هم هستند، اما به هستی خود آگاهی ندارند.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha