حمید دهقانی، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی داننشگاه اصفهان، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، اظهار کرد: مردم دیگر آن حساسیت اولیه را درباره ویروس کرونا ندارند. البته این طبیعی است که جامعه دچار بیتفاوتی شود، زیرا مردم در هر جامعهای در برابر حوادث و بحرانهای مشابه، ابتدا آن را جدی نمیگیرند و حساسیتی در قبال آن ندارند، دوم اینکه نسبت به آن بحران حساس شده و آن را جدی میگیرند. در مرحله سوم مجدداً خسته شده و حساسیت سابق خود را از دست میدهند و شاید هم حساسیت دارند، اما دیگر توان اینکه پروتکلها و محدودیتها را رعایت کنند، ندارند.
وی اظهار کرد: ویروس کرونا از ابتدا در یک حالت قوی شیوع پیدا کرد و همچنان هم به صورت قوی شایع است. البته این ویروس در مقطعی میتواند قدرت خود را از دست بدهد، اما سیکل این ویروس با سیکل روحی و روانی که جامعه از قِبل آن مواجه شده، همخوان و منطبق نیست. انتظار ما این است که ویروس خیلی قوی شروع نکرد، سپس قوی شد و در نهایت ضعیف میشود. مردم غالباً تهدیدات را اینطور تحلیل میکنند. در صورتی که همیشه اینطور نیست، زیرا ویروس میتواند قوی شروع کند و قوی هم به تداوم شیوع خود ادامه دهد و چشماندازی هم برای ضعیف شدن آن وجود نداشته باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان بیان کرد: اکنون ویروس کرونا همچنان آسیب میزند و شمار بیشتری از جمعیت را به خود آلوده میکند و مرگ ناشی از آن هم به نسبت گذشته افزایش پیدا کرده است، اما اینکه چرا اکنون مردم آن را جدی نمیگیرند، دلایل متعددی دارد که یک دلیل آن مربوط به سبک زندگی است. معمولا در سبک زندگی جدید، فرد قبول نمیکند که در قالب چارچوب زندگی کند و این برای او سخت است، چون دوست دارد راحت و تنوعطلب باشد و حتی میخواهد خط قرمزها را رد کند و چارچوبها را بشکند. زندگی چارچوبدار در سبک زندگی جدید و به خصوص برای نسل جدید سخت است. حتی برخی عدم رعایت پوشش و حجاب را براین اساس تفسیر میکنند.
دهقانی تصریح کرد: دلیل دوم مربوط به جنبههای احساسی، عاطفی و عقلانی است. افرادی که احساسی و عاطفی هستند، در مقایسه با کسانی که رویکرد عقلانی دارند در برخوردهای اولیه با یک مسئله و یا بحران، رفتارهای هیجانی دارند. افرادی که هیجانی هستند، در مقطعی به یک موضوع خیلی اهمیت میدهند، ولی توجه آنها کاسته میشود. ولی عقلانیت پایدار است، اما به نظر میرسد بخش عقلانیت جامعه ضعیف است و ما در این زمینه نقطه ضعف داریم.
وی بیان کرد: ویژگی دیگر روانشناسی اجتماعی جامعه، این است که بخشی از آحاد جامعه دچار ویژگی و خصیصه استثناگرایی هستند. به این معنا که برخی فکر میکنند از دیگران مستثنی و منحصر به فرد هستند و فکر میکنند ویروس در وجود آنها نفوذ پیدا نمیکند. این روحیه در بین نسل جوان بیشتر به چشم میخورد. اوج آن همان خودشیفتگی است که افراد تصور دارند خیلی پرتوان و منحصر به فرد هستند. بنابراین در شرایطی مثل شیوع کرونا، تصور میکنند این ویروس متعلق به دیگران است. این دسته افراد، از همان ابتدا مسئله را جدی نگرفتند و پروتکلها را رعایت نکردند.
این استاد دانشگاه افزود: اکنون مردم نسبت به کرونا اطلاع دارند، اما حساسیت قبلی را ندارند، برای اینکه رفتار و نگرشها منطبق شود، شاید اجباری کردن یک فرآیندی مثل ماسک زدن، کمک کننده باشد، البته اجبار در بسیاری از موارد جواب مثبت نمیدهد، ولی در این مرحله مشروط به آن است که ماسک زدن مکمل فشار اجتماعی جامعه هم باشد. یعنی مردم به کسانی که از ماسک استفاده نمیکنند، فشار بیاورند که و نگاه عتابآلودی داشته باشند که چرا ماسک نمیزنند. اگر افراد از آنها فاصله بیشتری بگیرند و این فاصله، معنادار یعنی نوعی حرکت اعتراضآمیز باشد، مثل آنچه در زبان بدن نمودار میشود، آن وقت این فشار اجتماعی قویتر خواهد بود. این مسئله باید در میان بخشهایی از مردم نهادینه شود که وقتی ماسک نمیزنند و پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند، این یک امر شخصی نیست، بلکه امری اجتماعی است که پیامدهای آن به دیگران آسیب میزند و با این کار، حقوق آنها پایمال میشود. بنابراین آنها شما را تحت فشار قرار میدهند. این موضوع باید از طریق رسانهها در میان مردم نهادینه شود که خود مردم به آن بخش از جامعه که پروتکلها را رعایت نمیکنند، با استفاده از همین تکنیکها فشار اجتماعی وارد کنند که بسیار هم تأثیرگذار است.
وی بیان کرد: دولتها در این قضیه دچار نوعی دوگانگی شدند، از یک طرف باید با این ویروس مواجه شده و آن را مهار میکردند و از طرف دیگر، پیامدهای سوء اقتصادی ناشی از همهگیری این ویروس برایشان مهم بود. دولتها نگران بودند که دیر یا زود مسئله ویروس تمام شود و آن را پشت سر بگذارند، ولی پیامدهای اقتصادی آن ماندگار باشد. به همین دلیل شاهد تناقض در مواضع اعلامی آنها و آییننامهها و بخشنامههای صادره هستیم. کشورهای آفریقایی بیشتر این تجربه را داشتند، به همین دلیل این بار نیز بهتر از سایرین عمل کردند و دولتهایی مثل دولت ایران که حداقل در چند دهه اخیر چنین تجربهای نداشتهاند، تناقضاتی در عملکردشان داشتند. دولت همواره این نگرانی را داشت که از یک جایی به بعد پیامدهای سوء اقتصادی این مسئله خودش را نشان دهد و پایدار هم بماند. هنوز نیز این نگرانی وجود دارد و دولت منتظر است این مسئله تمام شود و اقتصاد به روال عادی خودش برگردد.
دهقانی با بیان اینکه مهمتر از دولت، مردم هستند که باید پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند، گفت: دولتها دیگر مثل گذشته قدرت و تاثیرگذاری ندارند و شبکههای اجتماعی بخش مهمی از قدرت دولتها را در اختیار گرفتهاند. مردم و کاربران شبکههای اجتماعی نقش زیادی در نوع برخورد و مواجهه با این بیماری دارند. وقتی رعایت پروتکلها در میان آنها جدی گرفته نمیشود یا همه چیز برایشان عادی شده است، طبعا دولت به جز در بعضی از موارد نمیتواند نقش زیادی داشته باشد. وقتی با ابر بحران مواجه میشویم، هم مردم و هم دولت نقش کلیدی در کنار یکدیگر دارند، به ویژه نقش مردم و جامعه مدنی مهمتر از نقش دولت میشود. دولتها دیگر ابزار، توانایی و منابع لازم برای مدیریت ابر بحرانها را ندارند، چون دولت آمریکا که به لحاظ ثروت، قدرت نظامی و زیرساختهای پزشکی در رده اول جهان قرار دارد، ضعیفترین عملکرد را در زمینه کنترل و مهار ویروس کرونا داشته است. در ایران نیز مواقعی که موفقیتی در کنترل بیماری حاصل شده، این موفقیت مرهون حضور مردم و همیاری و همکاری آنها بوده است.
وی تصریح کرد: متاسفانه در جامعه ما مسئولیت اجتماعی نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است و افراد به دلیل تاکید بر خودمختاری و مستقل بودن، به رفتارهای خود که میتواند پیامدهای اجتماعی داشته باشد، توجه ندارند. هر چقدر افراد بخواهند خودمختارتر، مستقلتر و مستثناتر عمل کنند، مسئولیت اجتماعی کمرنگتر میشود و این مسئله در میان نسل جوان بیشتر است.
انتهای پیام