به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، دیدار هفتگی ستاد شهدای قرآنی در هفته جاری به خانواده شهید سعید فرشچی، طلبه شهید اختصاص داشت که در این دیدار رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران و جمعی از قاریان و نمایندگان رسانههای خبری حضور داشتند به فعالیت ستاد شهدای قرآنی اشاره کرد و گفت: از دی ماه 1392 ستاد شهدای قرآنی با هدف شناسایی و معرفی خانوادههای شهدای قاری، حافظ، معلم و فعال قرآنی شکل گرفت و اغلب نهادها و سازمانها از جمله دارالقرآن بسیج، بسیج سپاه محمد رسول الله(ص)، خبرگزاری بینالمللی قرآن و ... پای کار آمدند و از این حرکت حمایت کردند. وی در ادامه با تأکید بر آرمانهای شهدا افزود: شهدای در راستای اهداف و آرمانهای ارزشمند انقلاب اسلامی و دفاع از اسلام و قرآن جان خود را فدا کردند و بر ماست که از این آرمانها و ارزشها پاسداری کنیم.
پدر شهید فرشچی در ادامه این دیدار گفت: فقط شهید ما مطرح نیست و همه شهدا عزیز هستند، اگر آنها نبودند و جانفشانی نمیکردند، معلوم نبود اکنون در چه وضعیتی بودیم. اکنون نیز دستهایی در کار است و فتنهگری میکند، اما به لطف خون شهدا و وجود جامعه قرآنی نخواهند گذاشت آنها به اهداف خود دست یابند.
وی افزود: من کاسب بودم، اما در محضر علمایی چون آیتالله احمد مجتهدی تهرانی و آقا شیخ جعفر خندق آبادی حاضر میشدم و از منبر آنها استفاده میکردم. اول زندگی مشترکمان تصمیم گرفتیم و قرار گذاشتیم که با نان خالی زندگیمان را سپری کنیم اما فرزندانمان را به مدارسی بفرستیم که پرورش مقدم بر آموزش است؛ از این رو سعید به همراه دوستش مسعود علیزاده، که همسایه ما هم بودند، به مدرسه محبان الحسین(ع) فرستادیم. سال 1349 کلاس اول میرفت. سپس دوره راهنمایی را در مدرسه کمال گذراند و دیپلمش را با معدل 19:80 به پایان رساند.
وی افزود: دانشگاهها دو سال به دلیل انقلاب فرهنگی تعطیل بودند، اما وی وارد حزب جمهوری اسلامی نیز شد و مدتی آنجا فعالیت میکرد و عاشق شهید بهشتی شده بود و وصیت کرده بود اگر پس از شهید بهشتی به شهادت رسید در کنار آن شهید به خاک سپرده شود.
پدر شهید فرشچی ادامه داد: سعید بسیار بااستعداد بود و در آزمون کنکور رتبه 20 را کسب کرد و بسیار درسخوان و در همه کارهایش جدی و مسئولیتپذیر بود. پس از دو سال فعالیت در حزب و قبولی در کنکور تصمیم گرفت به حوزه برود. اما در ابتدا مخالفت کردم، البته از این موضوع نگران بودم که نکند پس از مدتی از رفتن به حوزه صرفنظر کند، چه بسا در آن برهه بودند کسانی که به حوزه رفتند اما حاضر نشدند عمامه بر سر بگذارند.
وی تصریح کرد: ما تأکید داشتیم که میتوانی با درس خواندن هم به کشور و دین خود خدمت کنی و کشور ما به مهندس و پزشک متدین نیاز دارد که در پاسخ گفت؛ اگر روزی کشور ما با کمبود مهندس و دکتر مواجه شود میتواند از خارج بیاورد اما اگر طلبه و عالم دینی در کشورمان نباشد نمیتوان از خارج آورد. از این رو قانع شدم.
وی در ادامه بیان کرد: وی در محضر آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) نیز شاگردی میکرد. خودش معلم قرآن بود و گاهی اوقات در منزل نیز کلاسهای قرآنی بر پا میکرد. چهار ماه پس از شاگردی در محضر آیت الله مجتهدی تهرانی به شهادت رسید. یعنی سال 64 به جبهه رفت، مدتی راننده آمبولانس بود اما وقتی متوجه شد جبهه به طلبه نیاز دارد، در این کسوت به وظایف خود عمل کرد و آخرین بار که به جبهه رفت در کربلای چهار در اثر اصابت خمپاره آرپیجی به شهادت رسید.
مادر شهید فرشچی نیز در ادامه این دیدار گفت: هر هفته به نماز جمعه میرفت و اغلب نیز دنبالم میآمد تا با هم به نماز جمعه برویم. بسیار درسخوان و مهربان بودو هر لحظه از من میپرسید، مادر از من راضی هستی؟ و من میگفتم که درس بخوانی از تو راضی میشوم.
وی افزود: مدتی قبل از رفتن سعید به جبهه، خواب دیده بودم که ماه بالای سرم است و هر جا میروم دنبالم میکند. وقتی از خواب بیدار شدم این احساس را داشتیم که برای سعید اتفاقی خواهد افتاد.
مادر شهید ادامه داد: وقتی خبر شهادت سعید را شنیدم مدتها بیمار بودم و دکتر نیز منع کرده بود که ناراحت شوم یا گریه کنم، حتی به گلزار شهدا هم نمیتوانستم بروم، اما به لطف خدا حالم روز به روز بهتر شد و اکنون نیز هر کجا مشکلی برایم پیش بیاید از سعید کمک میخواهم و میگویم سعید جان، شهدا زندهاند، مادر جان کمکم کن و از این نظر حضور شهید را همواره احساس میکنم.
خواهر شهید سعید فرشچی نیز در ادامه گفت: سعید همواره بر حجاب تأکید میکرد و دوست داشت همیشه حجاب خود را رعایت کنیم و من نیز دخترم را که نوجوان است، تشویق میکنم که به پاس خون شهدا، حجاب خود را داشته باشد؛ چرا که ما مدیون خون شهدا هستیم.
در ادامه این دیدار، طاهریان، مداح جوان اهل بیت(ع) به مناسبت سالروز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) قطعاتی را خواند.