امام محمدباقر(ع) فرزند امام سجاد(ع) امام چهارم شيعيان است. نام مادر ايشان، «فاطمه» دختر امام حسن مجتبی(ع) است. امام باقر(ع) در روز سوم ماه صفر، در شهر مدينه به دنيا آمد. در مورد كنيه آن حضرت برخی آن حضرت را ابوجعفر و برخی ديگر ابوجعفر اول خواندهاند.
چون در علم و دانش، از همه مردم زمان خودشان، داناتر بود و رازهای بزرگ علمی و مسائل پيچيده دانش را كشف میكرد، به ايشان لقب «باقرالعلوم»، يعنی كسیكه علمها را میشكافد، دادند. در فصولالمهمة آمده است: آن حضرت را بدين لقب میخواندند زيرا علوم را میشكافت و باز میكرد. در صحاح آمده است: «تبقر، يعنی توسع در علم » و در قاموس گفته شده است: محمدبن علیبن حسين را باقر میخواندند چون در علم تبحر داشت. ابنحجر در صواعق مینويسد: «او را باقر میخواندند و اين كلمه از «بقرالارض» اخذ شده است، يعنی آنكه زمين را میشكافد و مكنونات آن را آشكار میكند زيرا او نيز گنجينههای نهانی معارف و حقايق احكام و حكمتها و لطايف را كه جز از ديد كوتهنظران و ناپاكان پنهان نبود، آشكار میكرد»؛ از اينرو درباره وی گفته میشد كه آن حضرت شكافنده علم و جامع آن و نيز آشكاركننده و بالا برنده علم و دانش است. در تذكرةالخواص نيز آمده است: او را باقر لقب داده بودند زيرا در اثر سجدههای فراوان، پيشانیاش شكاف برداشته بود. برخی هم گويند چون آن حضرت از دانش بسيار برخوردار بود او را باقر میخواندند.
در زمان امام باقر(ع) وليدبن عبدالملك و سليمانبن عبدالملك و عمربن عبدالعزيز و يزيدبن عبدالملك و هشامبن عبدالملك خلافت داشتهاند.
شيخ مفيد در ارشاد مینويسد: امام باقر(ع) هفت فرزند داشت. ابوعبدالله جعفربن محمد،[فرزند بزرگ ايشان]، كنيه امام باقر(ع) را به همين علت ابوجعفر میگفتند. فرزند ديگرش عبدالله نام داشت كه مادر اين دو امفروه، دختر قاسمبن محمدبن ابوبكر بود. دو فرزند ديگر آن حضرت ابراهيم و عبيدالله نام داشتند كه از مادری به نام امحكيم، دختر اسدبن مغيره ثقفیزاده شدند. از اين دو پسر نسلی بهوجود نيامده. علی و زينب دو فرزند ديگر آن حضرت بودند كه از مادری كنيز به دنيا آمدهاند. امسلمه هم فرزند ديگر امام بود كه او هم از مادری كنيز متولد شده بود. برخی گفتهاند: زينب همان امسلمه بوده است.
دوران امامت امام محمدباقر(ع) با اوج ستمها و شهوترانیهای امويان و استفادههای ناروای آنها از بيتالمال مسلمانان مصادف شد. شدت اختناق و بيداد چنان بود كه خلفا آشكارا به دشمنی با آلمحمد(ص) میپرداختند و نام آنان را از ديوان بيتالمال حذف میكردند.
در زمان امام باقر(ع)، نزديك به يك قرن از وفات پيامبر اسلام(ص) سپری شده و نسل جديد از از احكام اسلام و عقايد آگاهی درستی نداشت و تلاشهای شصت ساله امويان در محو آثار دين و ايجاد شبهات اعتقادی به بار نشسته بود.
در اين دوران حاكمان اموی بهدليل تعارضات داخلی از نهضت عظيم علمی امام باقر(ع)، غافل بودند، به همين دليل امام باقر(ع) تا حد زيادی موفق به نشر معارف اسلامی شدند البته اوضاع خشونتآميز اين دوره بهگونهای بود كه امام باقر(ع) بارها تقيه میكرد و سرانجام نيز بر سر تعارضات مبنايی با نظام خلافت ظالمانه، توسط هشام به شهادت رسيد.
امام محمدباقر(ع) چون ديگر امامان معصوم، نسخه عملی آيات نورانی قرآن مجيد بودند. همهی فضائل و ويژگیهای انسان كامل در وجود امام محمدباقر(ع) متبلور بود. مرجعيت علمی و پاسخگويی به پرسشهای مردم، عبادت و تهجد و شب زندهداری، كار و تلاش در اوج زهد و تقوا، حضور سازنده و مؤثر در جامعه، شكيبايی و بردباری در روابط اجتماعی، رسيدگی به محرومان، صميميت و محبت با دوستان، محبت و عاطفه نسبت به خانواده، رعايت حقوق و نيازهای روحی همسران، عدم تحميل ايدههای خويش بر همسران، رعايت جمال و زی شرافتمندانه، اهتمام به حقوق مالی مردم و....تنها پارهای از ويژگیهای امام محمدباقر(ع) است.
امام محمدباقر(ع) آينه تمامنمای زندگی شرافتمندانه انسانهای موحد و متعالی است. سيره و روش زندگی امام محمدباقر(ع) و ديگر امامان علاوه بر اينكه بهترين روش آموزش معارف نورانی اسلام است، بالاترين دليل بر قابليت عمل و اجرايی بودن دستورات دين نيز هست. رمز موفقيت و گسترش چشمگير اسلام برخورداری آن از چنين الگوهای كامل عملی بوده است.
تمام زندگی امام محمدباقر(ع) برای همهی روزگاران بهترين الگو برای جويندگان سعادت است. بههمين دليل سيرهی عملی امام محمدباقر(ع) بزرگترين تأثير علمی و عملی را برای جامعه خويش داشته است.
مرجعيت علمی و پاسخگويی به پرسشهای مردم، عبادت و تهجد و شب زندهداری، كار و تلاش در اوج زهد و تقوا، حضور سازنده و مؤثر در جامعه، شكيبايی و بردباری در روابط اجتماعی، رسيدگی به محرومان، انفاق و ايثار صميميت و محبت با دوستان، محبت و عاطفه نسبت به خانواده، رعايت حقوق و نيازهای روحی همسران، عدم تحميل ايدههای خويش بر همسران، رعايت جمال و زی شرافتمندانه، اهتمام به حقوق مالی مردم و دهها سيرهی عملی ديگر بهترين دليل حقانيت و قابل عمل بودن مكتب انسانساز اسلام است كه در وجود رهبران راستين آن متجلی شده است.
شخصيت امام محمدباقر(ع) و نقش آن حضرت در نشر معارف نورانی اسلام با توجه به شرايط مساعد زمان ايشان همواره موردنظر پيامبر اسلام(ص) و ائمه معصومين(ع) بوده است گويا همه اين بزرگواران بهعنوان پدران امت اسلامی انتظار زمان امام محمدباقر(ع) را میكشيدند تا آن حضرت با نهضت علمی خود جامعه اسلامی را از فقر فرهنگی مهلك برهاند.
رسول خدا(ص) به جابر فرمود: «اميد آناست كه عمر طولانی كنی تا فرزندی از من را كه از نسل حسين(ع) است و محمد نام دارد، ببينی كه علم دين را میشكافد و تشريح میكند. وقتی او را ملاقات كردی، سلامم را به وی برسان».
تاكنون كتابهای زيادی به زبانهای عربی، فارسی، اردو و تركی در زمينه زندگی، ويژگیها، فضائل، انديشهها و... پنجمين خورشيد امامت امام محمدباقر(ع) تدوين شده است. همچنين تلاشهای زيادی در راستای معرفی آثار تدوين شده بهعمل آمده است.
در مكتب امام باقر(ع) شاگردانی ممتاز و نمونه پرورش يافتند. در اين زمان كه شيعيان از آزادی نسبی برخوردار بودند، عده زيادی از آنها بار سفر بستند و به مدينه آمدند تا از سرچشمه معارف و دانشهای آن حضرت سيراب شوند. در دوران امام باقر(ع)، گسترش نقل روايتها و نشر معارف، بيش از زمان پدر و اجدادش رونق يافت و شاگردان امام، گفتههای آن بزرگوار را در سرزمينهای اسلامی منتشر میكردند. «علامه مجلسی» در «بحارالانوار»، از «جابربن يزيدجُعْفی» روايت میكند كه گفت: گروه شيعه، اتفاق و اجتماع دارند بر اينكه فقيهترين و دانشمندترين ياران حضرت باقر(ع)، زُرارَةبن أَعْیَن، ابوبصير اسدی، فُضَیْلبن یَسار، محمدبن مسلم طائفی، بُرَیْد بن معاويه عِجلی بودند.
سخنان امامان معصوم(ع) تمامی گهربار و ارزشمندند و بهوسيله آنها، درهای سعادت و نيك بختی، بهسوی جامعه باز میشود. از جمله نصيحتهای امام باقر(ع) به فرزندش امام صادق(ع) اين است كه فرمود: بزرگترين عيب اين است كه آدمی، چشم خود را به عيبهای مردم بدوزد و از بدی خود صرفنظر كند و مردم را به چيزیكه توانايی اجرای آن را ندارند وادارد و همنشين خود را در حالی كه او مددكار و ياوری نداشته باشد اذيت كند. و در نصيحتی ديگر میفرمايد: سريعترين اثر نيكی، احسان به جامعه است و سريعترين بازگشت بدی، گمراهی و كينهتوزی است. امام(ع)، در نصيحتهای خود خير و شرّ افراد را بيان فرموده و دعا را در از بين بردن حادثههای ناگوار، بسيار مؤثر دانسته و همواره به درگاه خدا دعا كرده و طلب خير و اصلاح میكرد.
حضرت امام محمدباقر(ع) كه در جريان كربلا در سن 4 سالگی حضور داشتند، 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زينالعابدين(ع) زندگى كرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير امامت، نشر و تبليغ فرهنگ اسلامى، تعليم شاگردان، رهبرى اصحاب و مردم، اجرا كردن سنتهاى جد بزرگوارش در ميان خلق، متوجه كردن دستگاه غاصب حكومت به خط صحيح رهبرى و راهنمايی به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم كه تنها خليفه راستين خدا و رسول(ص) در زمين است، پرداخت و لحظهاى از اين وظيفه غفلت نفرمود.
در مورد شهادت آن حضرت نيز در روايتهای آمده است: هشام، خليفه و حاكم زمانِ امام باقر(ع) يكی از نزديكانش را مأمور كرد تا امام باقر(ع) را شهيد كند، آن مرد بدكار هم حضرت باقر(ع) را مسموم كرد و باعث شد تا امام، در روز دوشنبه هفتم ذیالحجه سال 114 هجری، در شهر مدينه به شهادت رسيد. آن حضرت 57 سال در اين جهان زيست. از اين مدت چهار سال با جدش امام حسين(ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی كرد و 18 سال بقيه عمرش را به تنهايی به سر برد.
مقبره نورانی حضرت باقر(ع) در كشور عربستان و در شهر مدينه در قبرستان بقيع قرار دارد. هر سال، حاجيان زيادی در اين قبرستان، بر سر مزار چهار امام غريبی كه آنجا دفن شدهاند، حاضر میشوند. امام حسن مجتبی(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، چهار امامی هستند كه در كنار هم و در قبرستان بقيع دفن هستند.