به گزارش ایکنا از فارس، صدیقه البرزی سلطانآبادی، مدیر گروه علوم رفتاری جهاددانشگاهی استان فارس، امروز، سوم بهمنماه در مراسمی که به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س)، روز بزرگداشت مقام زن و روز زن و سالروز ولادت حضرت امام خمینی(ره) در جهاددانشگاهی استان فارس برگزار شد، گفت: زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند و به واسطه نقشهای اجتماعی در خانواده و مسئولیتهای مهم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی در هر جامعهای نقش مهمی در دایره کشورشان ایفا میکنند.
وی افزود: در بسیاری از جوامع و طبیعتاً در جامعه ما این مشارکتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تحت تأثیر نقشهای رایج، نقشهای زنانگی و خانگی زنان قرار گرفته است و همچنان که مشاهده میکنیم در دهههای اخیر نقشهای زنان بسیار افزایش پیدا کرده است اما همچنان نقش بسیار کمتری نسبت به مردان دارند.
البرزی بیان کرد: در دهههای اخیر تغییرات اجتماعی ـ فرهنگی زیادی در جامعه رخ داده و این باعث شده زنان به عنوان نیروی متخصص بیشتر در جامعه حضور دارند، اما زنان همچنان موانع و نابرابریهای متعددی را لمس میکنند چه از نظر نرخ فعالیت، حق اشتغال و نرخ بیکاری که در واقع این تبعیضهای افقی و عمودی که در حوزه اشتغال وجود دارد همچنان پابرجا است و دلیلش آن است که الگوها و مناسبات زینتی در جامعه ما همچنان محکم است و به قوت خود باقی است بنابراین این موانع وجود دارد.
مدیر گروه علوم رفتاری جهاد دانشگاهی استان فارس در ادامه به تعدادی از چالشهای حوزه اشتغال زنان اشاره کرد و گفت: بیان و طرح این چالشها میتواند تلنگری در حوزه برنامهریزیها و سیاستگذاریها باشد که بستری در جهت کاهش یا رفع این چالشها فراهم شود که این قشر از نیروی مؤثر و فعال جامعه بتوانند شکوفا شوند.
وی با تصریح اینکه اولین چالشی که یک زن شاغل دارد فشار نقش است، اظهار کرد: فشار نقش که ناشی از تداول و هم زمانی نقشهای سنتی، زنانه و خانگی با نقشهای بیرون از خانه است که البته این صرفا به خاطر شاغل بودن زن نیست بلکه بیشتر تحت تأثیر تقسیم کار سنتی و باورهای رایجی است که از زن انتظار دارد علیرغم اینکه در بیرون از منزل فعالیت اقتصادی و اجتماعی دارد مضاعف بر آن فعالیتها در منزل هم به تنهایی تمام و کمال به وظایف و امور خانهداری برسد.
البرزی بیان کرد: این موضوع میتواند باعث تنش و اضطراب در جامعه شود و در نهایت هم منجر به آسیبهای جسمانی و روانی زنان میشود که همین آسیبهای جسمانی و روانی زنان مجدد پیامدش به خانواده و حوزه اشتغالش بر میگردد، بنابراین در این ماجرا فقط زن آسیب نمیبیند و مطالعات نشان میدهد به خاطر همین تداخل نقشهای بیرون و داخل منزل است که بسیاری از خانمها یا از شاغل شدن چشمپوشی میکنند یا اینکه بیشتر به مشاغل نیمه وقت مایل هستند تا به وظایف خانگی رسیده کامل داشته باشند.
وی به چالش دیگر حوزه اشتغال زنان اشاره و بیان کرد: چالش دیگر امنیت و ثبات شغلی پایین و نبود حمایتهای اجتماعی کارآمد است به این شکل که اگر تجربیات مختلف جامعه خود مثل تجربه اخیر دوران کرونا را مرور کنیم کاملا معلوم میشود که بیکاریهایی ناشی از کرونا زنان را بیشتر از مردان هدف قرار میدهد و شاید اکثر جاهایی که صحبت از تعدیل نیرو میشود خصوصا در بخش خصوصی، این زنان هستند که بیشتر هدف قرار میگیرند و بیکار میشوند و به خصوص در بخش خصوصی و مشاغلی مانند کارگری، زنانی که شاغل هستند و بیکار میشوند اغلب خود سرپرست یا سرپرست خانوار هستند بنابراین آسیبهای مضاعفی را میتوانند تجربه کنند.
البرزی با تصریح اینکه چالش بعدی، شکاف جنسیتی دستمزد چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی است که البته در بخش خصوصی شکاف دستمزد بیشتر محسوس است، اظهار کرد: شکاف دستمزد در جایی که به سابقه، تحصیلات و تخصص فرد بر میگردد قابل قبول و پذیرش است اما زمانی که فاکتور تعیینکننده جنسیت باشد یعنی یک زن به خاطر زن بودن با مردهایی که در موقعیتهای مشابه شغلی قرار دارند، دستمزدهای متفاوتی دریافت میکنند این قابل پذیرش نیست و این میتواند باعث شود که روحیه و انگیزه زنها خدشهدار شود و درنهایت حوزه فعالیتشان هم آسیب ببیند.
مدیر گروه علوم رفتاری جهاددانشگاهی استان فارس، بنابراین در کسب پستها و موقعیتهای مدیریتی، معیارهای نابرابر در استخدام، دستمزد نابرابر، تمرکز زنان در محدودههای خاصی از مشاغل، امنیت شغلی پایینتر و احتمال بیکاری بیشتر، فرصتهای نابرابر جهت تقویت توانمندیها و مهارتها، دسترسی نابرابر به منابع تولیدی، مشارکت کمتر در تصمیمگیریها و سیاستگذاریها، تعرض به زنان و آزار جنسی در محیط کار و تنشها و فشار نقش را از جمله چالشهای دیگر دانست و گفت: همه اینها ریشه در ساختار فرهنگی، سیاستی و نگرشی و پنداشت کلیشهای دارد که همه ما به سهم خودمان در آن نقش داشتیم.
وی در پایان گفت: تغییرات عمیق اجتماعی و فرهنگی در جامعه ما رخ داده و این موضوع اشتغال زنان و افزایش اشتغال آنها را اجتنابناپذیر میکند بنابراین ضرورت دارد که به مطالبات آنها در حوزه سیاستگذاری و جامعهپذیری جنسیتی بیشتر توجه شود.
انتهای پیام