به گزارش ایکنا؛ نخستین شماره چهارمین دوره فصلنامه علمی پژوهشی «مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی» به صاحبامتیازی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «نسبت بین اِعجاز قرآن و جامعیت آن از منظر علامه طباطبایی(ره)»، «مطالعه تاریخی انگارهی «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّه» نزد مفسّران مسلمان»، «بررسی انتقادی دیدگاه اخباریه در باب عدم حجیت ظواهر قرآن کریم» و «بررسی آگاهش در قصص قرآنی با رویکردی معناشناسانه».
نسبت بین اِعجاز قرآن و جامعیت
در چکیده مقاله «نسبت بین اِعجاز قرآن و جامعیت آن از منظر علامه طباطبایی(ره)» میخوانیم: «با عنایت به برخورداری قرآن از پارهای صفات، از جمله جامعیت، اِبتنای بر اصل توحید، انسجام و عدم اختلاف معانی، هدایت، نور، بیِّنه، مُبرهن بودن و ...، باید اذعان نمود که سِنخ اِعجاز قرآن و شریعت محمدی(ص)، به کلی از سنخ اعجاز سایر شرایع ممتاز است؛ زیرا شرایع، معجزهای محسوس، از سنخ ماده و محدود به زمان و مکان ارائه کردند و حال آن که اعجاز قرآن از سنخ دانش، فرا حسّی، فائق بر گستره زمان و مکان و مسیطر بر تارک هستی است.
نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی، تحلیلی مبتنی بر دیدگاه طباطبایی(ره)، صاحب «المیزان فی تفسیرالقرآن»، به سه تبیین سترگ در باب استنتاج جامعیت قرآن از کُلیّت اِعجازمند آن دست یافته است. طباطبایی بر این باور است که در دو تبیین نخست، عمومیت تحدّی و اعجاز قرآن، و نیز جامعیتِ برگرفته از آن، ناظر بر گستره معارف مرتبط به هدایت انسان است، در حالی که در تبیین سوم، عمومیت و جامعیت مذکور، ناظر بر گستره اغراض الاهی می باشد. نکته درخور تأمل آن که در میان مفسران متقدم و معاصر،این تنها طباطبایی است که با ژرفنگری منحصر به فرد، به اَبعاد نسبت موجود بین اِعجاز قرآن و جامعیت آن عطف توجه نموده است.»
دیدگاه اخباریه در باب عدم حجیت ظواهر
در طلیعه مقاله «بررسی انتقادی دیدگاه اخباریه در باب عدم حجیت ظواهر قرآن کریم» آمده است: «اخباریون در فهم و استنباط احکام و مسائلشرعی از قرآنکریم، نه تنها برای ظواهر آن اعتباری قائل نیستند، بلکه معتقدند که عقولِبشری غیرِمعصوم، صلاحیت و استعداد فهمظواهرآیات را ندارند. این مسأله باعث طرح بحثهای متعدد از سوی موافقان و مخالفان آن شده است؛ اینکه خاستگاهدیدگاه اخباریه در اینخصوص چیست؟ مسألهای است که در فهمدقیق نظر ایشان، دارای اهمیت بوده و در این اثر بدان پرداخته شده است؛ لذا این پژوهش برآن است تا دیدگاه اخباریه را در مسأله حجیت-ظواهرقرآنکریم مورد بحث و بررسی قرار داده و سپس با تمرکز بر نظرات مندرج در کتاب الفوائدالمدنیه، مبانی و ریشه اعتقاد ایشان در قول به عدمحجیتظواهرقرآن را مورد نقد علمی قرار داده و درمقابل، حجیتظواهر آیات را به اثبات رساند. رویکرد پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده و در جمعآوری مطالب آن و دستیابی به استنادات و استدلالات این مکتب فکری، از روش اسنادی و کتابخانهای استفاده شده است؛ یافتههای پژوهش نشان میدهد که مبانیمحوری ایشان در قول به عدمحجیتظواهر-آیات، یکی اختصاصی دانستن مسأله فهم قرآن و دیگری عدمحجیتعقل در فهم ظواهر آیات میباشد که در این نوشتار به بررسی و نقد آن پرداخته شده، ضمن اثبات قابلفهمبودن قرآن برای همگان و حجیت عقل در این خصوص، حجیت ظواهر آیات نیز به اثبات خواهد رسید.»
آگاهش در قصص قرآنی
در چکیده مقاله «بررسی آگاهش در قصص قرآنی با رویکردی معناشناسانه» میخوانیم: «معناشناسی دانشی بشری و روشمند است که روش فهم و درک معانی متون بویژه متون ادبی- دینی را نظامند مورد بررسی قرار میدهد. نظریه معاصر آگاهش توسط مایکل هلیدی (1978) در مکتب لندن مطرح شد. اطلاعات کهنه و نو رابط اصلی دو نقش یک جمله در ساخت فرانقش متنی، به شکل نسبی است. ساخت متنی کلام بر چگونگی سازمان بندی اطلاعات، از رهگذرِ شیوهی آرایش و ترتیب عناصر محتوایی کلام بوده و ساختی مخاطب محور است که بیشتر برمبنای شناختگی یا دانستگی به وجود میآید. بدیهی است که اعجاز قرآن مجید به ویژگیهای ترکیبی و بافتی آن برمیگردد. نگاشتهای معنایی به کار رفته در بافت خبری کلام الهی، بستر مناسبی برای تحلیل و تبیین اهداف مورد نظر از داستانهای قرآنی است. در این جستار سعی بر آن شده است تا با روش توصیفی- تحلیلی ابتدا نگاهی گذرا به داستانهای قرآنی و چهارچوب نظری آگاهش داشته و سپس به بررسی ساختار رابطهای بین خبر نو و خبر کهنه در تعدادی از قصص قرآن، با تأکید بر رویکرد معناشناسی نقشگرا پرداخته شود.»
انتهای پیام