طراحی، اجرا و نظارت مستقیم؛ شیوه حاکمیت یوسف(ع)
کد خبر: 3815723
تاریخ انتشار : ۰۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۵
محمدعلی انصاری عنوان کرد:

طراحی، اجرا و نظارت مستقیم؛ شیوه حاکمیت یوسف(ع)

گروه معارف - صاحب تفسیر مشکاة گفت: شیوه حاکمیت و مسئولیت پذیری یوسف این بود که ابتدا خود طرح ارائه داد و برای آنچه مهم بود یعنی کسب و کار با کشت و زرع برنامه عنوان کرد، پس از ارائه برنامه مراحل اجرا و نظارت مستقیم را نیز خود حضرت یوسف(ع) شخصاً بر عهده گرفت.

طراحی، اجرا و نظارت مستقیم؛ شیوه حاکمیت یوسف(ع)به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، محمدعلی انصاری مفسر قرآن، در جلسه تفسیر موسسه بیان هدایت نور مشهد که  شامگاه گذشته، ۸ خرداد ماه برگزار شد، عنوان کرد: یوسف(ع) پس از رهایی از زندان و شوکت یافتن در سرزمین مصر حساس‌ترین موقعیت حکومت یعنی مدیریت امور مالی و خزانه داری آن بلاد را بر عهده گرفت، او برای دو دوره ۷ ساله برنامه‌ریزی کرده بود و گفت «من دو ویژگی دارم اول اینکه خویشتن دار نسبت به مال مردم هستم و بعد اینکه علم این کار را دارم» و این چیزی است که خدای سبحان به مقتضای رحمت خود به یوسف عنایت کرده بود.
انصاری اظهار کرد: قدرت و ثروت اگر در راه خداوند به کارگیری شود، هم رحمت الهی است. مومنان نباید هیچ باکی از پایین و بالای زندگی داشته باشند، چرا که کار آنها به ثمر می‌نشیند، البته دنیا، جهان محدود است این محدودیت نعمت‌های الهی را هم محدود می‌کند، بر خلاف آنچه در آخرت وجود دارد و ما در دنیا میزان محدودیت جذب نعمت‌های الهی را نیز داریم، اما انسان‌ها در جهان آخرت بی مرز از نعمت‌های الهی بهره‌مند می‌شوند.
وی ادامه داد: همه این نعمت‌ها برای محسنان است، آنان که ایمان می‌آورد و تقوای مستمر دارند. اینجا پس از ایمان مرحله بالاتری از انجام عمل صالح عنوان می‌شود که انسان را به بالاترین اجر دنیوی و اخروی می‌رساند.
صاحب تفسیر مشکاة عنوان کرد: قرآن از بیان شرح جزئیات زندگی یوسف(ع) پس از این برهه زمانی می‌گذرد، چرا که قرآن بنا برگزیده گویی تاریخ دارد و این تحلیل تاریخ و نه نقل آن است. قرآن به بیان دوران خشکسالی مصر می پردازد که انبارهای قلعه این سرزمین پر بوده و همه متوجه اینجا ذخائر بودند.

مذاکرات تجاری و اختیارات کامل یوسف(ع) در مصر
انصاری با تشریح فضای مدیریت مصر در دوران خشکسالی توسط حضرت یوسف(ع) عنوان کرد: این پیامبر خدا در برخورد با برادران خود نیز یک مذاکره جهت انعقاد قرارداد انجام می‌دهد و این یعنی یوسف شخصاً این مراحل را عهده‌دار بوده، یوسف به ظاهر شخص دوم مصر بودم و اختیارات کامل مصر را داشت و برادرانش نیز تصور چنین شرایطی برای او نداشتند و لذا او را نشناختند.
این مفسر قرآن اظهار کرد: هنگامی که یوسف(ع) برادران را تجهیز کرد و کالای آنان را تامین کرد، به آن‌ها اجازه داد تا محتاج خود را ببرند، اما شرط کرد که برادری که از پدر خود دارند یعنی برادر تنی یوسف را با خود بیاورند، عبارات با همان سبک قرآنی و بدون پرداختن به جزئیات ماجرا پیش می‌رود، یوسف(ع) با بیان پیشینه از سوی برادران خود که پیامبرزاده هستند و برادر دیگری دارند، سهمیه آن‌ها را می‌دهد، اما برای تضمین بودن قرارداد از آن‌ها می خواهد که برادر خود را بنا به حسن رفتار در مقام تجارت همراه بیاورند.
انصاری ادامه داد: در یکی از آیات سوره یوسف(ع) عنوان می‌شود که یوسف می‌گوید: «من بهترین میزبانان و پذیرایی کنندگان هستم». یوسف(ع) در اینجا تاکید به حسن عمل در پیشبرد تجارت می‌کند و تاکید بعدی او چیزی است که ما امروز آن را به مشتری مداری تعبیر می‌کنیم، یوسف(ع) به برادران خود می‌گوید اگر رفتید و برادر خود را نیاوردید قرارداد ما از بین خواهد رفت، نه تنها کالا به شما نخواهیم داد بلکه حق نزدیک شدن به مصر را هم ندارید.
وی گفت: برادران به گونه‌ای جذب یوسف(ع) شده بودند که به سرعت پذیرفتند تا در این رابطه با پدر خود گفت‌و‌گو کنند، عبارات قرآن نشان می‌دهد که آن‌ها پدر خود را پدر بنیامین معرفی می‌کنند و حاضر نیستند پدر خود خطاب کنند و این نشان ویژگی غرور آن‌ها نسبت به پدر است که همچنان در آن‌ها حفظ شده است.

ابتکار عمل یوسف(ع) در هدیه دادن به برادران خود
انصاری اظهار کرد: ابتکار عمل یوسف این بود که به کارگزاران خود گفت: «این سرمایه‌ای که برای غلات داده‌اند برای آن‌ها در دربارشان قرار دهید تا زمانی که به سوی اهل شان برگشتند تحت تاثیر قرار گرفته و شاید برگردد». نکته‌ای که در این شرایط قابل تحمل است کارگزاران نظام اداری یوسف با کلمه «فتیان» شناخته می‌شوند، نظام اداری کارگزاران یک کرامتی دارند که بتوانند با مخاطب خود نیز اینگونه رفتار کنند، لذا تعابیر و قرآن نیز در این جا دقیق قید می‌شود.
این مفسر قرآن اظهار کرد: در تعابیر ائمه برای رسیدن به محبت، هدیه دادن یکی از توصیه‌های دینی ماست. این هدیه یوسف سبب ترغیب برادران به بازگشت می‌شود. نکته‌ای که در این رفتار حضرت یوسف قابل تامل بود، عدم تصمیم‌گیری او براساس خطاهای پیشین برادران است و او شخصیت آن‌ها را زیر سوال نمی‌برد، البته اخلاق کریمانه این است که طرف مقابل نیز هدیه را بپذیرد و پاسخ هدیه را در حد توان بدهد و این کار مقصودی یوسف برای زمینه سازی جهت انجام مراحل بعدی بود.
انصاری ادامه داد: برادران یوسف پس از بازگشت به سرعت با پدر موضوع رفتن برادر خود یعنی بنیامین را مطرح کردند، بیان قرآن یک نکته روانی را می‌رساند که برادران یوسف با حرص می‌گویند اگر او نیاید، عزیز مصر دیگر با ما معامله نخواهد کرد، آن‌ها از این جهت که سابقه خود را در ماجرای یوسف (ع) می‌دانستند، به پدر قول دادند تا محافظ برادر خود باشند.
وی افزود: البته حضرت یعقوب(ع) به‌سرعت داستان یوسف(ع) را با کنایه عنوان کرد، گرچه در نهایت همراهی بنیامین و برادران را پذیرفت اما این کار را با حساب و کتاب انجام داد. رفتار یعقوب در این جا از دو جهت لازمه توجه است، یکی یادآوری داستان یوسف و دیگر اینکه او به فرزندان تاکید می‌کند که حافظ کسی است که خود محفوظ نباشد. محافظان کسی است که فقط در ذات او وجود داشته باشد و این خداست که صاحب مراتب حفظ است.
انصاری گفت: این ضعف در توحید است که حافظ بودن خدا را در زندگی خود متوجه نباشیم، بیان «ارحم الراحمین» در پایان این آیه نیز یعنی مهربانی تا آنجایی که پایان نداشته باشد، لطف و محبت‌های ما انسان‌ها که حد و حدودی دارد، حتی در روابط والدین و فرزند هم این محدودیت قابل تصور است. بیان آیه شرط موفقیت را در حفظ مهربانی و دلسوزی می‌داند و این وجه ارتباط عبارت پایانی و موضوع مطرح شده در این آیه است و این یعنی حفاظت الهی مرتبط با رحمت الهی است.

انتهای پیام

captcha