به گزارش ایکنا؛ نشست «نقش ادبیات در فرآیند اجتهاد» صبح امروز، 3 بهمنماه، با حضور حجتالاسلام حسینی کمالآبادی در مدرسه علمیه امام کاظم(ع) برگزار شد.
وی در آغاز با اشاره به کاستیهای آموزش ادبیات عرب در حوزههای علمیه و نقش لغتشناسی در فرآیند اجتهاد اظهار کرد: طلاب حوزههای علمیه امروزه صرف و نحو و بلاغت خواندهاند، اما لغت نخواندهاند. وقتی لغت نباشد صرف و نحو و بلاغت فشل است و ابزاری ناکارآمد است. فرض کنید میخواهیم به کسی ادبیات فارسی بیاموزیم، مثلاً به او میگوییم که در جمله نهاد و گزاره داریم، اما به او لغات را آموزش ندهیم. نتیجه این میشود که آموزشهایی که به او ارائه دادیم ناکارآمد خواهد بود. شما این همه صرف و نحو خواندی، اما وقتی کتاب عربی پیش رویت میگذارند با لغاتی مواجه میشوی که معنایش را نمیدانی. در قرآن کریم لغات زیادی وجود دارد که طلاب در نظام آموزشی فعلی نمیآموزند.
وی افزود: ما بدنه جامعه مسلمانمان را با لغت عربی آشنا نکردهایم. به ویژه اینکه این آموزش از حوزه علمیه نیز رخت بربسته است. لغت ابزاری است که ما برای احیای ادبیات باید از آن بهره ببریم. متأسفانه این ابزار را به ما ندادهاند. به همین دلیل نمیتوانیم به عربی صحبت کنیم و مکالمه کنیم و نیاز به کلاس داریم. اگر لغت را چاشنی کارمان کنیم همان ادبیاتی است که آموزش دیدیم به ما کمک میکند تا تکلم کنیم و بنویسیم. خیلیها در طول عمر طلبگی در این گمان هستند که به زبان عربی کار میکنند، اما در واقع دارند با زبان مادری خودشان فعالیت میکنند. این افراد حقیقتاً در توهم هستند.
پژوهشگر فقه اسلامی در ادامه تصریح کرد: با نظام آموزشی فعلی ادبیات در حوزه علمیه، لذتی را که باید از ادبیات عربی ببریم نمیبریم. با اینکه بلاغت خواندهایم، اما از اشعار عربی لذت نبردیم. اگر ذوق عربیت حاصل شود و شخص بتواند از اشعار عربی لذت ببرد، آن گاه درخواهد یافت اعجاز قرآن کریم در چیست. خود اعجاز ادبی و بلاغت قرآن آیه به آیه فرق میکند؛ مثلاً آیه «تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ» یک حظی از بلاغت دارد، آیه «يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ» بهره دیگری از بلاغت دارد و این دو در یک سطح نیستند؛ اما برای ما این دو تفاوتی ندارد، چون ذوق عربی نداریم. کتاب «نصاب الصبیان» ابونصر فراهی که در گذشته تدریس میشد شامل دو هزار لغت کاربردی است که این لغات در قرآن کریم، روایات و علوم دینی مورد استفاده قرار گرفته است.
وی تصریح کرد: اگر شما میخواهی ادبیاتت زنده شود لغات صبیان را حفظ کن و بر اساس آن انشاء بنویس. در این کتاب آموزش از لغات ساده شروع میشود و به لغات دشوار میرسد. این کتاب لغات خوبی به شما آموزش میدهد و میتوانید با استفاده از آن بنویسید. وقتی به نوشتن زبان عربی شروع میکنی، به قواعد صرف و نحو توجه میکنی و بدین طریق، آموزشهای عربی که قبلاً فراگرفتهاید احیا میشود. اگر میخواهید بتوانید از دین به معنای واقعی دفاع کنید باید ادبیات بیاموزید. سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که هدف یک عالم دین از آموختن ادبیات چیست؟ هدف این است که سند دینمان را که آیات، روایات و تاریخ اسلام را به طور صحیح بفهمیم و تحلیل کنیم. هدف فراگیری قدرت تحلیل ادبی است. خیلی افراد منطق میخوانند، اما قدرت تحلیل منطقی ندارند. خیلی افراد فلسفه خواندهاند، اما فلسفهدان هستند، فیلسوف نیستند؛ یعنی نمیتوانند فلسفی بیاندیشیند.
کمالآبادی در ادامه یادآور شد: خیلی افراد فقهدان هستند، اما نمیتوانند استنباط کنند. برای قرار گرفتن در خط مقدمی که علامه طباطباییها، علامه امینیها و صاحب جواهرها در آن حضور دارند و اکنون نیاز جهان اسلام است، قدرت تحلیل ادبی نیاز است. شما باید قدرت تحلیل داشته باشید تا وقتی گفته شد این آیه به فلان معناست، بتوانید با ابزار ادبیات معنای آیه را تحلیل کنید و بگویید آیه به این معناست. قدرت تحلیل هدفی است که کتاب مغنی باید به ما آموزش میداد. مشکل ما این است که سطح کتابها عوض میشود، اما روش آموزش عوض نمیشود؛ یعنی مغنی را با روش صمدیه میخوانیم. انگار هدف ما صرفاً جمعآوری اطلاعات است، به جای اینکه دنبال دستیابی به قدرت تحلیل باشیم.
وی در ادامه سخنان خود تأکید کرد: ترکیب در دل تفسیر معنوی است و تفسیر اعرابی و معنای ادبی در دل ترکیب خوابیده است. وقتی جملهای را میخوانی یک معنای متفاهم داری که همان تفسیر معنوی است. بعد از این معنا برای ترکیب ادبی کمک میگیری و در نهایت میتوانی معنای ادبی جمله را استخراج کنی. اینها در دل هم هستند. اگر میخواهیم قرآن را بفهمیم و اعجاز آن را درک کنیم، همچنین قدرت تحلیل ادبی داشته باشیم باید با ادبیات عرب انس بگیریم و به سمت آموزش لغت و کاربردیسازی این زبان گرایش پیدا کنیم. سوای این، باید ذوق عربی خود را تقویت کنیم.
انتهای پیام