به گزارش ایکنا، در بخش اول گفتوگوی ایکنا با رحیم قربانی او به نقد عملکرد مدیران قرآنی کشورمان از ابتدای انقلاب تاکنون پرداخت. وی با تأکید بر اینکه اگر مدیران قرآنی دست از فعالیت بکشند و هیچ فعالیتی انجام ندهند، نه تنها اتفاقی نخواهد افتاد، بلکه ممکن است وضعیت بهتر شود، گفت: «مدیران و فعالان قرآنی اگر میخواهند فرهنگ قرآنی توسعه پیدا کند، باید شیوه ارتباط خود با قرآن را تغییر دهند». بخش دوم و پایانی این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
طی این سالها شاهد اجرای یک طرح بزرگ و سطح بالا که خروجیهای ملموسی به همراه داشته باشد نبودهایم. طرح ملی حفظ قرآن کریم که شاید بتوان آن را بزرگترین طرح قرآنی کشور نامید، هنوز هم معلوم نیست در چه مرحلهای قرار دارد و وضعیت آن به چه شکل است و این روزها طرحها و برنامههای دیگر هم از نمایشگاه تا مسابقات با نقدهای بسیاری مواجهاند. سؤال این است که چرا در وضعیت نامطلوب قرار داریم؟ و چرا طرحهای قرآنی اجرا نشده، با شکست مواجه میشوند. این مسئله ناشی از ضعف مدیران است یا ساختارها توان و ظرفیت چنین طرحهایی را ندارند یا طرحها ایراد دارند؟
وقتی که یک طرح در سطح ملی اجرا میشود همه ما برای اجرای آن مسئولیم، از مسجدی در یک محله تا پایگاه بسیج و مؤسسه و ردههای بالا همه مسئولیم. مدیران اجرایی اگر یک عنصر قرآنی بودند، اجازه نمیدادند فرمانی که حدود هفت سال پیش از جانب مقام معظم رهبری صادر شد، پس از هفت سال در مراحل ابتدایی خود باشد.
اگر همه قرآنی بودند هر شخصی به منزله یک سرباز تا پای جان برای این طرح و دیگر طرحها ایستادگی میکرد، این قضیه هر طور شده تحقق پیدا میکرد. وقتی منِ نوعی به جای روحیه جهادی روحیه کارمندی دارم و کارکرد من به بودجه گره خورده است، معلوم است که طرحها به شکست میانجامد.
عملیاتهای مختلف چه کوچک و چه بزرگ مرحله به مرحله باید انجام شود. به اعتقاد من در درجه اول این یقین و اعتقاد که باید به سمت توسعه حرکت کنیم، در خود ما ایجاد نشده است. اگر این اتفاق رخ میداد، میتوانستیم موفقتر باشیم. باید تلاش کنیم که در مجموعههای مختلف حس داشتن روحیه جهادی و اعتقاد به توسعه فعالیتها ایجاد شود. شورای توسعه نباید در اجرای طرحهای قرآن و از جمله طرح ملی حفظ شب و روز داشته باشد. دولت نیز درباره این قضیه مکلف است، اما چون پیگیری و انگیزه لازم وجود ندارد و همه چیز در جلسات حول و حوش بودجه و مسائلی از این دست متمرکز شده، وضعیت به شکل فعلی درآمده است.
در واقع منظور شما این است که تمام زمان جلسات صرف بودجه و پیگیریهای مربوط به آن میشود؟
نه؛ اتفاقاً با اینکه بخش زیادی از جلسات به موضوع بودجه اختصاص مییابد، پیگیری بیرونی چندانی هم انجام نمیشود. اگر پیگیری انجام میشد، هر سال شاهد کاهش بودجه نبودیم.
سال قبل بودجه قرآنی کشور 50 درصد کاهش یافت. شما رصد کنید و ببینید کدام یک از مسئولان فرهنگی یا کدام یک از وزرا پای این قضیه ایستاد و اعتراض کرد.
وقتی میبینند بودجه در سال قبل 50 درصد کاهش یافت و هیچ کس اعتراض نکرد، امسال یک قدم جلوتر میآیند و 70 درصد از همان بودجه را کم میکنند. جالب این است که بودجه سال قبل که در مقایسه با یک سال قبلتر 50 درصد کاهش داشت نیز به خوبی محقق نشده است. به هیچ کدام از اینها کاری نداریم. در حال حاضر این سؤال مطرح است که شورای توسعه فرهنگ قرآنی در مورد وضعیت بودجه مشغول چه کاری است؟ چه اقداماتی را انجام داده است؟ چرا مستند اطلاعرسانی نمیکند؟ شورایی که چندین عضو وزیر دارد چرا باید چنین وضعیتی داشته باشد. مشخص است که گزارش قابل دفاعی وجود ندارد. اگر وجود داشت، تاکنون یک گزارش از مراحل پیگیری بودجه ارائه شده بود.
الان فکر میکنید حفظ جزء 30 که فقط از طریق شبکه قرآن انجام میشود، طرح ملی موفقی است؟ نمیخواهم آن را ناموفق جلوه دهم، اما آیا واقعاً این همان است که دنبال میکردیم؟ طرح ملی یعنی طرحی که همه دغدغه آن را داشته باشند. چقدر در بین اقشار مختلف تخصصی این دغدغه ایجاد شده است؟ آیا با یک مسابقه پیامکی و مسائلی از این دست همه چیز پیش میرود.
یعنی شما معتقدید که زیرساختها و امکانات بسیار بیشتری باید برای این طرح به کار گرفته شود و در حال حاضر این گونه نیست؟
من قصد زیر سؤال بردن ارزش فعالیتهای دوستان شبکه قرآن را ندارم و در واقع جُور کمکاری نهادهای دیگر را هم شبکه قرآن به دوش میکشد. بحث من بر سر دوستان شورای توسعه و نهادهای دیگر است که از وظیفه خود کم کردهاند و بر دوش شبکه قرآن گذاشتهاند. در نهایت اگر کارها پیش برود خود را نشان میدهند. اگر هم پیش نرود، همه تقصیرها را متوجه صداوسیما میدانند و این روش درستی نیست.
در حال حاضر اگر آموزش و پرورش اعتقادی به طرح ملی حفظ قرآن داشت، نیازی به شورای توسعه نداشت، چرا که خود میتوانست زمینهسازی طرحهای مختلف را انجام دهد. این طرح نیاز به دستور از سوی هیچ جایی ندارد، چرا که فرمانی سراسری است که باید در دستگاههای مختلف اجرا شود. در آموزش عالی نیز وضعیت به همین ترتیب است. اینکه همه منتظر شورای توسعه بمانند تا بودجه را تخصیص دهند یا دستوری ابلاغ کنند، هیچ دردی را درمان نخواهد کرد.
این نگرش به معنای مستقل عمل کردن نهادهاست؟ پس بحث تعامل که انتقادات زیادی در مورد آن وجود دارد چه میشود؟
دستگاهها باید کارهای اجرایی را انجام دهند و شورای توسعه فرهنگ قرآنی هماهنگیها را دنبال کند و پیگیری کمبود اعتبارات را در دستور کار قرار دهد. اگر شورای توسعه بخواهد تمام این طرحها را اجرا کند، اصلاً شدنی نیست و میلیاردها تومان باید هزینه شود. به این دلیل است که میگویم شورای توسعه فرهنگ قرآنی باید به تنهایی در امور کلان ورود کند.
یعنی کارکرد و نقش تخریبی شورای توسعه بسیار بیشتر از نقش سازنده آن است؟ نظر شما هم همین است؟
اگر نگویم تخریبی، باید بگویم که مانع بسیاری از فعالیتهای سازنده شده است. در این شورا ملاحظهگری موج میزند. اگر دستگاهی بودجه میلیاردی بگیرد و در ازای آن بودجه کار چندانی انجام نداده باشد، چندان مورد حسابرسی و موأخذه شورا قرار نمیگیرد. شورا یک زمانی تصویب کرده است که آموزش عمومی برای آموزش و پرورش، تبلیغ و ترویج برای وزارت ارشاد و پژوهش هم برای وزارت علوم. از آن زمان این تبدیل به یک حجت شده و تا به امروز این تقسیمبندی بدون تغییر باقی مانده است.
وقتی شورای توسعه فرهنگ قرآنی میبیند یکی از این حوزهها بعد از هشت سال یا 9 سال کارآیی ندارد، باید تولیت کار را به نهاد دیگری واگذار کند، نباید هیچ ملاحظهگری داشته باشد. سؤال من این است که مثلاً آموزش عالی در این مدت چه میزان توانسته است فعالیت کند؟ آیا این کارکرد موفق بوده است؟ اگر بوده چرا گفته نمیشود و اگر نبوده است چرا باز هم میلیاردی بودجه دریافت میکند؟ آیا شده به خاطر این بودجهها و عدم کارکرد مثبت یک وزیر زیر سؤال برود؟ آیا در طول این سالها نمایندگان به خاطر کمکاری قرآنی از یک وزیر توضیح خواستهاند؟ اگر این دغدغه را شورای توسعه داشته باشد، کارها به روند خود بازمیگردد.
اگر از جانب جامعه قرآنی مطالبهای شود، شورای توسعه و دیگر دستگاههای قرآنی مجبور به پاسخگویی خواهند شد. شما بخشی از شرایط فعلی را ناشی از نداشتن روحیه مطالبهگری در بین جامعه قرآنی نمیدانید؟
به نظر من اگر جامعه قرآنی واقعاً جامعه قرآنی بود، چنین چیزهایی نباید اتفاق میافتاد. اگر این جامعه واقعی بود باید کشورمان یکپارچه قرآنی میشد، حالا که این اتفاق نیفتاده است باید مقداری در تعریف جامعه قرآنی تجدید نظر کنیم.
پس با تعریفی که شما ارائه دادید، میتوان گفت که جامعه قرآنی به آن صورت وجود خارجی ندارد. درست است؟
بله، جامعه قرآنی وجود ندارد. اگر بخواهیم واقعی نگاه کنیم، شاید بتوان گفت این جامعه دوستدار قرآن است. البته در این بین نخبگان و دلسوزانی هم داریم که ناشناخته کار میکنند. اما اغلب این گونه نیستند. قبل از همه در مورد خودم اظهارنظر میکنم که به من نمیتوان مدیر قرآنی اطلاق کرد. مدیران و فعالان قرآنی همان شهدای عزیزی هستند که پای حرفهای خود تا پای جان ایستادند و از جان و مال و همه چیز خود گذشتند.
سؤال من در مورد بحث مطالبهگر بودن یا نبودن جامعه قرآنی بود که بحث در مورد جایگاه جامعه قرآنی اصل سؤال را بی پاسخ گذاشت؛ نظرتان در مورد مطالبهگر بودن یا نبودن جامعه قرآنی یا همین افراد دوستدار قرآنی چیست؟
جامعه قرآنی نه تنها مطالبهگر نیست، بلکه منفعل است. با توجه به روشنگر بودن قرآن و بهتر تشخیص دادن حق از باطل از سوی کسی که با قرآن انس دارد، در درجه اول هر اتفاقی در کشور رخ دهد باید این افراد روشنگری کنند. فعالان قرآنی یک گروه مرجع و ویژه باید باشند. اگر این جامعه احساس وظیفه کند، وضعیت نباید این گونه باشد. من هر زمان با تعدادی از استادان در مورد موضوعات خاصی صحبت کردهام و وقتی از علت موضع نگرفتنشان سؤال کردهام، پای ملاحظات را به میان کشیدهاند. به همین راحتی رسالت خودمان را انجام نمیدهیم. سؤال من از شما این است که به شخصی که به راحتی از رسالت خود میگذرد میتوان گفت قرآنی؟ چرا جامعه قرآنی در برابر اتفاقاتی که در جهان اسلام و در کشور رخ میدهد یا اعلام موضع نمیکند یا اگر هم میکند، آخرین گروه است که موضعگیری میکند؟
در مورد نقصها بسیار صحبت شد. اگر بخواهید به دستاوردهای همین مدیران اشاره کنید، آیا نمونههایی وجود دارد؟
پیشرفتهای مختلف را نباید ندیده بگیریم. اگر الان وضعیت نخبهپروری را ببینید، متوجه پیشرفتها خواهید شد. تولید محصولات قرآنی و ساختارهایی مانند دانشگاه علوم و معارف، فارغ از محتوایی که ارائه میدهد، همه میتواند جزء دستاوردها باشد. کارهای ویژهای اعم از محافل، مسابقات و ... انجام شده است و قابل انکار نیست. اما بحث بر سر این است که آیا میتوانستیم با توجه به زمان و امکانات دستاوردهای بیشتری کسب کنیم یا خیر؟ رسیدن به حجم بالایی از دستاوردها همت مدیران و دلسوزیهای آنها را میطلبد.
شما آینده فعالیتهای قرآنی و مدیران این عرصه را چگونه میبینید؟
اگر ملاحظهگریهایی که در این عرصه وجود دارد به این شکل ادامه داشته باشد، امیدی نیست. اگر در مقابل بسیاری از مسائل قرآنی و کمبودهای قرآنی، هیچ حرف و مطالبهای از دولت و نمایندگان و وزرا و مسئولان نداشته باشیم، شاهد وقوع فاجعه خواهیم بود.
حداقل انتظاری که از استادان قرآنی و سایر فعالان میرود این است که ملاحظهگر نباشند و حتی اگر شده به خاطر قرآن از آبروی خود مایه بگذارند تا وضعیت از حالت فعلی بیرون بیاید. اعتقاد دارم این اتفاقات باید رخ بدهد تا شاهد تغییر وضعیت باشیم. مدیران ما اگر به قرآن به منزله شغل نگاه کنند، کار پیش نخواهد رفت.
شروع تغییرات و این اتفاقات باید از کجا باشد؟ باید تغییراتی در درون و وجدان مدیران این عرصه رخ بدهد یا نه نهادی باید بیدار بشود و دست به اصلاح بزند؟ در یک کلام چه باید کرد تا این وضعیت از بین برود؟
هر کدام از ما وظیفه مشخصی برعهده داریم. شورای توسعه و مسئولان آن همیشه میگویند که عالیترین سطح نهادهای قرآنی هستند. به اعتقاد من این شورا باید فعالیت 9 ساله خود را مورد بازنگری قرار دهد و نقشی که نهادها و تشکلهای مردمی میتوانند در این قضیه ایفا کنند میتواند بسیار اثرگذار باشد.
به اعقتاد من اگر بودجههایی که به دولتیها داده میشود، به بخش مردمی داده شود، خروجیها بسیار پررنگتر خواهد بود. به اعتقاد من اینها هستند که میتوانند جامعه قرآنی را بسازند. اعتقاد دارم حتی خود دستگاهها و نهادها باید کار خود را واگذار کنند تا عمومی و همهگیر شود و رویکردی شبیه هیئات در پیش بگیرند. اگر فعالیتها به حالت مردمی بازگردد امید به قرآنی شدن جامعه بیش از پیش خواهد شد.
در پایان اگر نکتهای دارید بگویید.
از ایکنا که در آستانه چهل سالگی نظام این اهتمام را به خرج داده است تا مدیریت قرآنی کشور در 40 سال گذشته را نقد کند، قدردانی میکنم. اخیراً به بحث شهدای قرآنی پرداختهایم. وقتی رفتار و اخلاق این شهدا را مطالعه میکنیم، به معنای واقعی جامعه قرآنی پی میبریم. اگر همین اسوهها و الگوها را بتوانیم خوب معرفی کنیم وضعیت بسیار متفاوت خواهد شد. اما به همین هم عمل نمیشود. حاضرم فهرست بلندبالایی از مدیران قرآنی ارائه بدهم که تاکنون برای یک بار هم در محافل قرآنی شهدا و دیدارهای هفتگی حاضر نشدهاند. پس دیگر انتظاری از این مدیران نباید داشت. اگر به همین مدیران بگویند زمان تقسیم بودجه است، تمامی جلسات را لغو میکنند تا به تقسیم بودجه برسند.
هنوز اتحاد و همدلی در جامعه قرآنی شکل نگرفته است، در صورتی که قرآن کتاب وحدت است و کسانی که با قرآن باشند هیچ اختلاف و هیچ ناهماهنگی نباید داشته باشند. اما چه میشود که قرآنیها این گونه نیستند؟ به اعتقاد من معنای این دوگانگی این است که نیات ما ایراد دارد. قاعدتاً نیتها قرآنی نیست که این مسائل به وجود میآید.
انتهای پیام
جنابعالی خود چرا از عملکرد خود توضیحی ارائه نمی دهید شما سال ها ست مدیر تشکیلات بزرگ بسیج بودید و هستید شما خود چرا خروجی مشخص نداده اید
با تشکر از خبرگزاری خوب ایکنا