آئین عاشورا به مثابه مسئله فرهنگی/ از سویه‌های فردی در دینداری امروز تا حضور زنان
کد خبر: 3757559
تاریخ انتشار : ۲۹ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۳
مظاهری تبیین کرد؛

آئین عاشورا به مثابه مسئله فرهنگی/ از سویه‌های فردی در دینداری امروز تا حضور زنان

گروه جامعه ــ محسن حسام‌مظاهری با بیان اینکه سویه‌های فردی در دینداری که مؤلفه‌های دنیای امروز به آن دامن زده است، عاشوراهای فردی و به تبع آن «عاشورای من» پدید می‌آورد، گفت: عزاداری و عزاداری عاشورا، بیش و پیش از آنکه امر دینی باشد، مقوله فرهنگی و اجتماعی است، چراکه عاشورا متعلق به عامه است و فهمی که از آن وجود دارد اساساً با مواجهه ‌ی که دولت‌ها، روحانیون و روشنفکران با آن دارند فرق می‌کند.

آئین عاشورا به مثابه مسأله فرهنگی/ از سویه‌های فردی در دینداری امروز تا حضور زنانبه گزارش ایکنا؛ نشست بررسی «آئین عاشورا به مثابه مسئله فرهنگی»، شنبه، 28 مهرماه با حضور محسن‌ حسام‌مظاهری، نعمت‌الله فاضلی و جبار رحمانی در محل پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

محسن حسام‌مظاهری، پژوهشگر جامعه‌شناسی، در زمینه مناسک عاشورایی و عضو هیئت علمی بنیاد دعبل خزاعی در ابتدای این نشست گفت: اصل مسئله من در پروژه تحقیقاتی‌ام عاشورا و در عاشورا هم بحث مناسک عاشورایی است. در تمام طول سال درگیر تحقیق و در ماه محرم و صفر هم دائماً در حال سفر به شهرها و روستاهای مختلف هستم و برایم مهم است که آئین‌های عزاداری را از نزدیک ببینم و بتوانم با تجربه خود آن‌ها را ثبت کنم. البته هیچ وقت در مشاهدات خود در جایگاه خبرنگار و گزارشگر ظاهر نمی‌شوم، بلکه آیین‌گزار هستم و در کنار مردم آئین را اجرا می‌کنم، مثلاً دوربین به دست نمی‌گیرم چون معتقدم مراسم آن‌ها را خراب می‌کند. اتفاقات ویژه‌ای در این تجربه‌ها رخ داده است که نمونه‌ای از آن را به عنوان خاطره ذکر می‌کنم. در یکی از روستاهای بخش کویری اصفهان در ایام محرم با آئین کاملاً متفاوتی مواجه شدم که بعد از این همه سال مطالعه و تجربه، چنین تجربه عجیبی نداشتم. آئین آن‌ها از نظر تقویمی متفاوت بود از این نظر که مراسم اصلی در روز تاسوعا برگزار می‌شد و جنس برنامه هم منحصر به فرد بود. یک روستای کوچک با تعداد خانوار محدود ولی آئینی مخصوص به خود؛ در این روستا با وقف نوحه مواجه بودم و پدیده وقف آئین و وقف نوحه برای من بسیار جدید بود! دائماً در حال تجربه آئین‌های عاشورایی هستم اما تلنگری برای من بود که چند روستا مانند این ممکن است وجود داشته باشد؟ چند عاشورا و تاسوعا می‌توانم به چنین مکان‌هایی سفر کنم و از چنین آئین‌هایی اطلاع کسب کنم؟ هرچه جلوتر می‌روم در برابر موضوع متواضع‌تر می‌شوم، یعنی بعد از 16 سال تحقیق سعی می‌کنم دیگر حرف کلی نزنم چون با امر بسیار متنوع و متکثری مواجه هستیم؛ با اینکه هنوز خیلی از آئین‌ها احصا نشده‌اند نه فقط در فرم‌ها و قالب‌ها، بلکه فراتر از این‌ها جهان‌های مختلف و عاشوراها داریم و مسئله همین مواجهه با عاشوراهاست. در کارم قیدی دارم که مشخص می‌کنم درباره عاشورای کجا صحبت می‌کنم، مثلاً باید بگویم در مورد عاشورای کلانشهرهایی که به دلیل مصرف فرهنگی مشابه احتمالاً شباهتشان هم بیشتر است، مانند عاشورای تهران، اصفهان، مشهد، شیراز و ... صحبت می‌کنم در حالی که شهری مثل تبریز در این گروه قرار نمی‌گیرد و آنجا قضیه متفاوت است.

نویسنده کتاب «تراژدی جهان اسلام» افزود: هرچه بیشتر جلو رفته‌ام، بیشتر به پرسش رسیده‌ام تا پاسخ!؛ یکی از نتایجی که به آن رسیده‌ام این است که تنوع مناسک از چند مقوله مختلف نمایندگی می‌کند، مثلاً فرهنگ عامه هر منطقه، اقلیم و آب وهوا، پوشش گیاهی و ... در مناسک عزاداری مردم اثرگذار است. در آئین‌ها بخشی از نمادها تابوت‌واره‌هاست. این تابوت در هر جایی اسمی دارد. در فلات مرکزی به آن نخل می‌گویند، جای دیگر به آن نقل، در جنوب غربی به آن شیدونه و در بعضی روستاهای تهران مافی می‌گویند چون شکلشان و موادی که با آن‌ها تزیین می‌شوند متفاوت است. یکی از سؤالات من تاریخ‌نگاری این‌هاست و اینکه شروع آن‌ها از چه زمانی بوده است؟ در همین کتاب تراژدی جهان اسلام پرسشی از منظر اجتماعی داشتم که خط سیر تحول و پیدایش آئین‌ها تا زمان امروز را حتی‌الامکان با خط واحدی ترسیم کنم و ناچار بودم سراغ سفرنامه‌ها بروم چراکه سفرنامه‌ها در بعضی برهه‌ها جایگاه داده‌ای منحصر به فرد دارند. همین کار هفت سال طول کشید تا قطعاتی از پازل مد نظر من تکمیل شود و هنوز هم باگ‌هایی دارد، مثلاً اولین سفرنامه در دوره صفویه برای «میکله ممبره» است که سال 1539 هجری یعنی اواسط حکومت شاه طهماسب به ایران آمد و اولین گزارش موجود از آئین‌های عزاداری در صفویه محسوب می‌شود. در منابع قبل از صفویه آئینِ شکل‌گرفته و سازمان‌‌یافته نداریم اما در گزارش ممبره با مجموعه رفتارها و آئین‌های نسبتاً سازمان‌یافته مواجه‌ایم یعنی در آن 40 سال اتفاقاتی افتاده که از آن فعلاً بی‌خبریم. نمادها و اشیاء و علائم نکته‌ای مهمی دارند و آن ابهام در زمان و مکان تأسیس و در مؤسس آن‌هاست؛ هنوز مؤسس آن‌ها را پیدا نکرده‌ام و فقط می‌توانم از یک بازه تاریخی که قبل و بعد از آیین آن صحبت کنم.

رازآلودگی؛ ویژگی مهم آئین‌ها

این پژوهشگر جامعه‌شناسی در ادامه گفت: البته ممکن است آئین‌های عزاداری در سیر تکوین خود از تبادل فرهنگی با فرهنگ ایران باستان، فرهنگ مسیحی مقارن و... هم اثر پذیرفته باشند اما این‌ها تحلیل‌های پسینی است. ما داده تاریخی برای زمان و مکان تأسیس اکثر قریب به اتفاق آئین‌هایی که فراگیر و مشهور هستند نداریم. اتفاقاً رازآلودگی ویژگی همین آئین‌هاست. مناسبت‌هایی در دوران معاصر موضوعیت پیدا کرده است مثل آغاز امامت حضرت مهدی(عج) و ... این مربوط به معاصر و کمابیش هم معلوم است چه کسانی و در چه بازه زمانی آن را شروع کرده‌اند. همچنین اگر 10 سال پیش، آئین‌های مورد اهتمام شیعیان ایرانی را فهرست می‌کردیم اربعین وجود نداشت، در حالی که امروز نمی‌توانیم پیاده‌روی اربعین را جزو پنج آئین نخست شیعی فهرست نکنیم. نکته دیگر این است که هم تنوع آئین داریم و هم فهم‌ها و روایت‌های متفاوت از داستان کربلا؛ بخش‌هایی که فرهنگ شفاهی توانسته ثبت و مکتوب شود در قالب روضه، نوحه و تعزیه‌ها وجود دارد، مثلاً در مورد تعزیه شهادت حضرت عباس(ع) هیچ متن ثابتی نداریم، اما چند زمینه داریم: زمینه دامغان و ... هر منطقه‌ای برای خود فهم و روایاتی از شخصیت‌های کربلا دارد. این ویژگی مهمی است. حتی تقویم زمانی اجرای مناسک در ایران متنوع است .این گونه نیست که همه برنامه‌ها در عاشورا تمام شود. بعضی بر سیزدهم، بعضی بر تاسوعا، بعضی بر هفتم محرم و ... متمرکز است.

دینداری عامه و مواجهه نخبگانی با آن!

مظاهری در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: ویژگی مهم عزاداری‌های عاشورا این است که به عنوان منسک مرتبط با دین شناخته می‌شوند اما آئین‌گذار و وضع‌کننده آن، برخلاف ادیان دیگر روحانیت نیست چراکه آئین ثانویه است و از موضع شریعت وضع نشده، هیچ آئینی در زمینه عاشورا با هدایت و رهبری روحانیت انجام نمی‌شود، چه نتیجه‌ای می‌خواهم بگیرم؟ فرض من که در کتاب «رسانه شیعه» هم گفته‌ام این است که عزاداری و عزاداری عاشورا بیش و پیش از آنکه امر دینی باشد، مقوله فرهنگی و اجتماعی است. عاشورا متعلق به عامه است و فهمی که از آن وجود دارد اساساً با مواجهه‌ای که نخبگان و نهاد روحانیت با آن دارند فرق می‌کند. بحث «بن‌بست‌ها و بیراهه‌های نقد دینداری مردم» که قبلاً به آن اشاره کرده‌ام این است که این نقد را دولت‌ها، روحانیون و روشنفکران به مردم وارد می‌کنند. به نظر من و با توجه به مستنداتی که ارائه می‌کنم، همه پروژه‌های اصلاحی در اصلاح آئین‌های مردم شکست خورده‌اند، آنچه خواسته‌اند با آن مبارزه کنند اتفاقاً ان را تشدید کرده است! چون نخبگان آن را امر دینی می‌بینند، با امر ایده‌آلی مقایسه می‌کنند و به این نتیجه می‌رسند که سویه‌هایی از تحریف، خرافه و .. در آن دارد. در حالی که مردم خودشان را در عاشورا می‌سازند، ما در هر دوره‌ای، برهه‌ای و جغرافیایی با صورتی از عاشورا مواجه‌ایم که کاملاً متناسب با دینداری همان دوره است. این مردم‌اند که هرجا عاشورای خود را در طول تاریخ ساخته‌اند. لذا تغییراتی که خیلی وقت‌ها به عنوان انحراف از آن یاد می‌‌شود و آن را با یکی اصلی می‌سنجند، درست به نظر نمی‌رسد، چون هیچ کدام از این آئین‌ها را نخبگان نساخته اند، بلکه عامه آن چیزی را که می‌خواسته‌اند، ساخته‌اند.

وی در ادامه گفت: البته این جور نیست که در هر دوره‌ای همه مثل هم فکر کنند. ما یک سری کلان‌روایت و فراوان خرده‌روایت از عاشورا داریم که این‌ها به موازات هم وجود دارد. در یک مقطعی یکی از این روایت‌ها به دلیل اقتضای جامعه برجسته می‌شود و در دید قرار می‌گیرد و بقیه روایت‌ها از بین نمی‌رود. بماند که خیلی از تصویرهای ما رسانه ای است مثلاً تصویر ما از مداح؛ از تمام کسانی که تحلیل می‌کنند بپرسیم مداح کیست؟ 20 اسم می‌گویند. در حالی که 80 هزار مداح در کشور داریم، چرا ایماژ و تصویر کلی را آن 20 نفر باید بسازند؟ این کار رسانه است. در دوره‌ای که گفتمان سیاسی عاشورا برجسته می‌شود به این معنا نیست که بقیه گفتمان‌ها از بین رفته اند بلکه هر کدام پاسخگوی نیازهای بخشی از جامعه باقی می‌مانند اما اینکه گفتارها چگونه با هم رقابت می‌کنند و نقش نهاد قدرت به عنوان کاتالیزور چگونه است، جای بحث دارد. در دهه 50، با تفسیر سیاسی و انقلابی از عاشورا مواجه‌ایم که قبل از مشروطه سابقه ندارد، زمان نیاز به حسینِ سیاسی دارد و آن را کسی مثل شریعتی می‌سازد، حضرت زینبی که در همه مقاتل و تعزیه‌ها چهره رنجور و نالانی داشت به شخصیت سبز عاشورا - به تعبیر شریعتی- و یکی از وجهه‌های انقلابی و مبارز تبدیل می‌شود، به هر حال این گفتارها به موازات هم حیات دارند و یک دوره یکی بر دیگری برتری می‌یابد یا حتی بعضی از آن‌‌ها با هم پیوند می‌خورند.

آئین عاشورا به مثابه مسأله فرهنگی/ از سویه‌های فردی در دینداری امروز تا حضور زنان

تأثیر سویه‌های فردی در دینداری امروز بر آئین عاشورا

این پژوهشگر تأکید کرد: براساس این فرض که در هر مقطعی عاشورایی داریم، تغییراتی که در این آئین‌ها و فهم‌ها رخ می‌دهد دیگر تغییرات غیرطبیعی نیستند. طبیعی را به معنای مشروع یا مطلوب یا مثبت نمی‌گویم چون ارزش‌گذاری هنجاری کار من و امثال من به عنوان پژوهشگر اجتماعی نیست. منظورم این است در هر جهتی که جامعه تغییر کرده عاشورا هم تغییر کرده است و به عبارتی آئین‌های عاشورا خاصیت بازتاب دینداری جامعه را دارند. اصالت‌سنجی در آئین‌ها وجهی ندارد چون از متن و نص گرفته نشده‌اند. توده مردم، دینداری و زبانشان تغییر می‌کند. طبیعتاً عزاداری هم تغییر می‌کند. نمی‌شود همه وجوه زندگی ما تغییر کند اما فرم و محتوای عزاداری تغییر نکند، مثلاً هیئت‌های سنتی که هنوز هم حیات خود را به موازات هیئت جدید حفظ کرده‌اند، این تغییر طبیعی است. هیئت سنتی مناسبات جامعه سنتی را در خود تولید می‌کند، سلسله‌مراتب و تقسیم کار دارد. براساس صنف، خانواده، گروه‌های قومی و یا محله تشکیل می‌شود. این هیئت، حافظ و دارنده نمادهای همان محله و هویت جمعی آن محله در نمادها و نامگذاری‌ها نمود پیدا کرده است. وقتی آن منابع هویت‌بخش تغییر پیدا می‌کنند و دیگر با خانواده و صنف هویت‌یابی نمی‌کنم، وقتی ساختار شهری هم تغییر کرده است و دیگر مثل دوره قاجار نیستیم. طبیعی است که این تغییرات در فرم و محتوای هیئت هم داخل شود. به همان میزان که سویه‌های جمعی دینداری تضعیف می‌شوند، دینداری فردی تقویت می‌شود. در حال حاضر با فراگیری شبکه‌های اجتماعی مواجه‌ایم که فهم دینی دیگر در انحصار نخبگان نیست و با همین تلگرام در معرض امکان انتخاب فهم‌ها قرار می‌گیریم، یعنی ماده خام به راحتی در اختیار عامه قرار می‌گیرد از آن طرف گفتارهای رسمی هم قدرت اقناع خود را از دست داده‌اند، آن چیزی هم که اتوریته روحانیت را درست می‌کرد که دسترسی خاصی به اطلاعات دینی بود، امروز دیگر وجود ندارد، مثلاً امروز با یک سی‌دی کل احادیث شیعی در دسترس است. سویه‌های فردی و دینداری فردی، به تبع خود عاشورای فردی به وجود می‌آورد. به عبارتی «عاشورای من» پدید می‌آورد. شخص براساس معیارهایی که شخصیت خود را با آن می‌سازد با عاشورا مواجه می‌شود.

تکثیر پیاده‌روی به مثابه آئین

مظاهری در مورد راهپیمایی اربعین نیز گفت: در مقطع زمانی فعلی، پیاده‌روی به عنوان یک فرم آئینی تکثیر می‌شود، یکی دوسالی است که پیاده‌روی غدیر ترویج می‌شود، یا مثلاً پیاده‌روی عزادارانه داریم که معروف‌ترین آن نجف به کربلا تلقی می‌شود در حالی که پیاده‌روی تهران به ری با عنوان جاماندگان، پیاده روی قم به جمکران، پیاده‌روی از روستاهای اطراف مشهد به مشهد و پیاده‌روی در روستاها بین دو مکان مقدس به عنوان یک فرم آن هم نه فقط در زمان اربعین در حال تکثیر است. ریشه آن به همان بحث بازمی‌گردد که این فرم‌های آئینی تابع تغییر اَشکال دینداری هستند و خیلی با ذائقه دینداری فردی همسو هستند. چراکه دینداری شهری امروزی جنبه‌ای کالایی پیدا کرده است. اینکه افراد هر شب انتخاب می‌کنند به کدام هیئت بروند به همین دلیل است که می‌سنجند هر کدام چه چیزی برای عرضه دارند. لذا هیئت‌ها تبلیغات دارند تا مخاطب را صید کنند. پیاده‌وری‌ها واجد سویه فردی‌اند و سلسله‌مراتب ندارد، زمان آغاز و پایانش در اختیار فرد است. در گوش خود مداحی یا سخنرانی خود را گوش می‌کند و در جهان مد نظر خودش سیر می‌کند و ... ویژگی مهم دیگر که پیاده‌روی را جذاب می‌کند بحث تفاوت جایگاه حضور زنان در متن عزاداری رسمی است که بسیار منحصر به فرد است. در بقیه آئین‌های عزاداری متن رسمی آئین در اختیار مردان است و زنان در حاشیه‌اند و حداکثر مجلس خانگی دارند. مکان‌های اصلی همچون مسجد و حسینیه و آئین‌های اصلی در اختیار مردان است اما در پیاده‌روی زنان هم در متن‌اند. یک بعد دیگر نیز آن است که حتی گفتارها، گفتمان‌ها و جریان‌های مطرود شیعی نه فقط مطرود جریان فقاهتی، بلکه جریان‌هایی که بیرون از شیعه تلقی می‌شوند در آنجا حضور پیدا می‌کنند و به سیالیت ماجرا می‌افزایند.

مظاهری در پایان تصریح کرد: به همان میزانی که جامعه در حال تحول است، دینداری عامه و آئین‌های عزاداری تغییر می‌کند و حتماً در آینده نیز با تحولاتی مواجه خواهد بود.

گزارش از مجتبی اصغری

انتهای پیام

captcha