بایرامی در ابتدای گفتوگوی خود با شهیدیفر با اشاره به اینکه مدت ۲۰ سال است که عکاسی از آئین و مناسک خاص اقوام ایرانی ویژه ماه محرم را سرلوحه کار خود قرار داده است گفت: از میان مراسمات عاشورایی رایج در میان اقوام ایرانی من عکاسی آئینی را در اولویت قرار میدهم که پیشتر کمتر مورد توجه قرار گرفته و همچنان ابعاد مختلفی از آن مغفول واقع شده است.
وی تصریح کرد: خوشبختانه تاکنون کوششهای من در زمینه عکاسی مذهبی و آئینی در قالب کتابهایی گردآوری شده است که در مورد آئین و مناسک عاشورایی تاکنون تبدیل به ۳ کتاب شده است و البته در مورد مناسک حج که سعادت تشرف به خانه خدا نیز ۶ مرتبه نصیب من شده است نیز کتابهای عکس من به شکل جداگانه به چاپ رسیده است.
مطالعه و ترسیم مختصات مکان و شیوه برگزاری مراسم عزا؛ لازمه کار یک عکاس است
بایرامی در مورد شیوه کار حرفهای خود در ثبت عکسهای عاشورایی افزود: ماهها قبل از انجام آئین و مراسمی خاص در نقطهای از کشور با حضور در آن مکان و پرسشوجو از افراد مطلع و همچنین مطالعه منابع موجود به شکل مکتوب و میدانی، مختصات و چارچوب کار به منظور حضور به موقع در مکان و تخمین زوایا و مناظر متفاوت انتخاب می شود تا در روز واقعه تکلیفم نسبت به کاری که قصد انجام آن را دارم، روشن شود.
این هنرمند عکاس در ادامه گفت: من هر چند کار خودم را به نسبت بسیاری از هنرمندان شاخص و صاحبنام ایرانی که اثری را جزء میراث فرهنگی و معنوی به ثبت رساندهاند قابل قیاس نمیبینم و آثارم بسیار نازل از ایشان است اما تمام تلاش خود را به کار بستهام تا آثاری را از خود برجای بگذارم که بخشی از سرمایه ملی و مذهبی اقوام ما را تأمین نماید.
وی ادامه داد: تجربه این سالها فعالیت در زمینه عکاسی اقوام ایرانی و ثبت آئین و مناسک مذهبی به من نشان داده است که هر جا این رویدادها که اغلب جنبه نمایشی دارند توسط توده مردم اداره شده است آن رویداد و آئین در اوج شکوه و ابعاد زیباییشناسانه برگزار شده است و هر جا خواستهایم به آن ساختار مدیریت دولتی و حاکمیتی را تحمیل کنیم نتیجه عکس گرفتهایم و آن رویداد آئینی دچار افت شده است.
به اوج رسیدن جنبههای هنری و زیباییشناسانه در آذینبندی تکایا
بایرامی تأکید کرد: نکته جالب توجه در مورد برپایی خیمهها و تکیههای عزاداری که بسیاری از آنها را در قاب تصویر به ثبت رساندهام اینکه در آذینبندی و تزئین آنها با وجود آنکه بانیان هیئات هیچگونه سواد هنری نداشته و نسبت به جنبههای زیباییشناسانه کوچکترین اطلاعاتی ندارند اما مشاهده میشود که کار آنها در اوج رعایت کلیه اصول هنری و جنبههای زیباییشناسانه به انجام رسیده است.
وی به گرافیک محیطی ناشی از برپایی هیئات عزاداری اشاره کرد و گفت: بسیاری از این اقلام گرافیکی اجرا شده در فضای خارجی هیئات و حسینیهها به نوعی جنبه تبلیغاتی دارند که به طرز شایستهای توانستهاند از طریق کار هنری در زمینه عاشورا فرهنگسازی خوبی داشته باشند هر چند که مثلاً در مورد تهران سازمان زیباسازی شهر تهران برخی از آنها را یا به شکل نامطلوب اجرا کرده است و یا به جهت اغراقآمیز بودن در کمیت و کیفیت آنها قادر به تأثیرگذاری کاربردی نیستند.
این هنرمند عکاس در مورد آمادهسازی روحی افراد حاضر در آئین و مراسم مذهبی و دینی که به عنوان سوژه عکاسی انتخاب میشوند گفت: من به عنوان عکاس باید براساس اصول روانشناسی زمینه را برای چنین اتفاقی مساعد کنم، این امر نیاز به همزیستی ولو موقت با اهالی و بومیان منطقهای دارد که من به عنوان عکاس قصد ثبت مراسم و آئین مذهبی و اغلب سوگوارانه ایشان را دارم، یعنی باید چند صباحی شبانهروز با آنها معاشرت داشته باشم تا حسن نیت خود را از عملی که قصد انجام آن را دارم نشان دهم، عکاسی و ثبت آئین و مناسک اقوام ایرانی حساسیت خاص خود را دارد و ممکن است با مخالفت و ممانعت عدهای به ویژه بومیان آن منطقه مواجه شود.
بایرامی وجود برخی قواعد و قراردادها در فرهنگ و هنر عاشورایی را پیشرو خواند و گفت: هر چند همانگونه که گفته شد هیچ نگرش علمی و پیشینه مطالعاتی در مورد چنین جلوههای هنری وجود ندارد اما به محض اجرای آنها متوجه میشویم که به شکل ناخودآگاه چه جنبههایی مترقی در آنها رعایت شده است و اجراکنندگان آنها که اغلب بانیان هیئات هستند به شکلی حسی و غریزی به انجام چنین امری مبادرت ورزند.
مشاهده ردپای فرهنگ و هنر اقوام ایرانی در جنبشهای هنری غربی
وی ادامه داد: متأسفانه در شرایط کنونی ما ردپای بسیاری از فرهنگ و هنر اقوام ایرانی را در جنبشهای هنری غرب که اتفاقاً شکل و شمایل امروزی به خود گرفتهاند میبینیم که با اسامی پرطمطراق مطرح شده و مورد توجه قرار میگیرند.
بایرامی در ادامه گفت: امروزه روز صحبت از مقولهای به نام هنر مفهومی(کانسپت شوال آرت) در دنیای هنر مطرح است، مفهومی که ۷۰ یا ۸۰ سال قدمت دارد در صورتیکه این مفهوم قدمتی ۷۰۰ و یا ۸۰۰ ساله در ایران دارد و نکته جالب اینکه این مفهوم را جامعه و توده مردم به وجود آوردهاند و نه طبقه روشنفکران هنری.
وی گفت: مصداق این موضوع را در مثالی برای شما ذکر میکنم، روزگاری در داخل اتاق تاقچهای وجود داشت که روی آن ساعتی بود، آینهای، قرآن و یا دیوان حافظی، قاب عکسی و سنبل گندم که به ترتیب نشان از زمان، روشنایی، قلم و اندیشه، خاطره و رزق و روزی داشت که مردم ایران با چنین مؤلفههایی زندگی میکنند، این یک هنر کانسپت بود که غربیان آن را از ما گرفتند و جای آن دیواری مسطح را جایگزین کردند که البته در معماری مدرن دیگر حتی دیوار هم در تفکیک فضای داخلی مطرح نیست.
این هنرمند پیشکسوت افزود: فرهنگ و هنر عاشورایی همگراست که موجب اتحاد و ایجاد همبستگی میان افراد میشود، از برپایی خیمهها و تکایا گرفته که به تبع آن گروهی به تزئین فضای داخلی آن میپردازند آن هم با آرایه و تزئینات گوناگون که اوج هنرهایی همچون خوشنویسی، تصویرگری و ... را میتوان در آن مشاهده کرد و بعد از آن تعاون و همکاری میان اعضای گرداننده مجالس عزا و اتحاد و همبستگی که میان آنها در اقامه باشکوه عزای امام حسین(ع) قابل مشاهده است که از این باب هم میتوان اینگونه مجالس و محافل را در بعد فرهنگی نمادی از همان وحدت و همبستگی محسوب کرد که من در قاب عکسهایم تلاش کردم آن را هرچند محدود به تصویر بکشم.
خود را درگیر برخی ناهنجاریها و بدعتها در مجالس عزای حسینی نمیکنم
بایرامی اشارهای نیز به برخی از ناهنجاریها و بدعتها در عرصه مجالس و محافل عزاداری امام حسین(ع) اشاره کرد و گفت: وظیفه عکاس شاید این باشد که منصفانه به تمامی فضاهای سوژهای که قصد عکاسی از آن را دارد ورود کند؛ با این فرض پس این توقع از یک هنرمند عکاس وجود دارد که مثلاً در جریان مراسم قمهزنی قرار گیرد و آن را به تصویر بکشد اما شخصاً چنین اعتقادی ندارم و اساساً وقتی چنین برنامهای را متأسفانه در جریان عزای محرم و صفر شاهد باشیم من ترجیحم این است که خود را به بیخبری زده و اوقات خود را به عکاسی از سوژه های دیگر حتی شده عکاسی از طبیعت بپردازم.
وی در پایان گفت: مطلب دیگری که تصور میکنم جالب توجه باشد و بارها آن را در جریان عکاسی از محافل و آئینهای عاشورایی از نزدیک شاهد بودم مکانی است که به عنوان حسینیه، تکیه و ... به امر عزای امام حسین(ع) اختصاص پیدا میکند و اینکه این مکان تا چه اندازه در تعاملات فرهنگی میان اقوام ایرانی میتواند نقش داشته باشد؛ روزگاری پیش از این ما در مکانهایی همچون زورخانه، قهوهخانه و حتی حمامهای عمومی شاهد چنین کاربردی فرهنگی بودیم و اکنون با فقدان چنین اماکنی به نظر میرسد که هیئت، حسینیه و تکیه توانسته است این مهم را جامه عمل بپوشاند.
امیر سجاد دبیریان