به گزارش ایكنا از فارس، باز هم قراری با شهدا داشتیم. بنا بود كه مراسم تشییع عمومی و وداع با پیكرهای مطهر 24 شهید گمنام و شناسایی شده دوران دفاع مقدس از محل همیشگی قرارهای شهدا با مردم یعنی از چهار راه شاهزاده قاسم به سمت حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) برگزار شود.
با شوق زیارت شهدا، ساعتی زودتر خودم را به جلوی بابالرضای حرم مطهر شاهچراغ(ع) رساندم. مقدمات میزبانی شهدا آماده شده بود و این را به خوبی میشد از وجود نیروهای انتظامی، راهور و بسیج و سپاه و برپایی غرفه یكی از حوزههای بسیج سپاه ناحیه بقیةالله(عج) شیراز نزدیك ورودی حرم و پخش نواهای حماسی و نوحه و مرثیههای شهادت بانوی دو عالم فهمید.
با سرعت هر چه بیشتر به سمت چهار راه شاهزاده قاسم به راه افتادم و هرچه بیشتر پیش میرفتم، افرادی را میدیدم كه آنان هم مانند من بدون توجه به بازار و مغازههای رنگارنگ، بر سرعت خود میافزایند تا به موقع بر سر قرار با شهدا برسند و در نهایت چهار راه شاهزاده قاسم، دلدادگان بسیاری را دیدم كه همگی چشم به خیابان دارند تا عزیزان جانشان و آرام قرارشان بیایند.
رندان زیركی كه هم رفتن و هم آمدنشان را ماندنی كردند
بالاخره لحظه موعود فرا رسید. قهرمانترین و دلاورمردترین مردان این روزگار آمدند و چه خوش آمدنی. چه رندان زیركی بودند كه همه مردم، هم رفتنشان را با نواهای حماسی و ذكرهای یا زهرا(س) و یا حسین(ع) فریاد زدند و هم آمدنشان. بالاخره بعد از گذشت سالیان سال آمدند و این بار هم باید آمدنشان را مانند روزی كه رفتند و سوار بر اتوبوسها شدند تا بروند و حماسههای جانانه بیافرینند، بر بوق و سورنا و كرنا فریاد بزنیم.
آری! همان عاملان حقیقی قرآن را میگویم كه به راستی یاوران اصلی اسلام بودند و آنجا كه دین خدا نیاز به یاری داشت، از جان و مال خود گذشتند و راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شدند و چنان جانانه و عاشقانه حماسه عشق آفریدند كه تا ابد نام تك تك آنها بر تارك تاریخ این مرز و بوم و آیین میدرخشد.
تك به تك و دسته به دسته با چشمهای گریان و دل و دستهایی پر از راز و نیاز و تمنا پشت سر ماشینهای حامل پیكرهای مطهر شهدا به راه افتادیم.
شرحی از دلدادگی مردم به امامزادگان عشق
هر كسی تلاش داشت تا به نحوی چشمان و روی خود را متبرك به نور شهدا كند. شوق نوجوانان و جوانان برای رسیدن به تابوتهای شهدا و خواهش و تمناهای آنها برای گرفتن شاخهای گل و یا سربندهای وصل شده بر بالای تابوت شهدا، هر انسان آزادهای را به وجد میآورد.
دلهای بیدار با تماشای چنین صحنههایی با جمعیت همراه میشدند. برخیها به گرفتن فیلم با موبایلشان اكتفا میكردند. اما امان از دل مادران شهدا؛ مادران بسیاری را دیدم كه با دیدن تابوتهای این شهدا، با شدت هرچه تمامتر اشك میریختند و ضجه میزدند گویی كه داغ دلهایشان تازه شده است.
حضور یادگاران دوران دفاع مقدس برای خوشامدگویی و تشییع و وداع با همرزمانشان جالب و تأملبرانگیز بود و به خوبی میشد موج حسرت را در نگاهها و چهرههای آنانی مشاهده كرد كه به نیت و با آرزوی دست یافتن به فوز عظیم شهادت، در كنار این شهدا راهی جبهههای نبرد شدند اما در نهایت آنان آسمانی شدند و اینان فرشتگان زمینی كه باید رسالت شهدا را ادامه میدادند.
حضور برخی از مسئولان، مایه دلگرمی مردم بود
حضور برخی از مسئولان ارشد استان و شهر شیراز، مایه دلگرمی مردم بود چرا كه نشان میداد آنان به خوبی میدانند كه این فرصت و نعمت مسئولیت، از قبل جانفشانی چه كسانی است و اكنون نوبت آنان است كه ادای دینی به ساحت مقدس آن دلاورمردان عاشق داشته باشند.
بالاخره به حرم شاهچراغ(ع) رسیدیم و پیكرهای مطهر شهدا برای برگزاری مراسم وداع به داخل حرم مطهر انتقال یافتند و دانه دانه مشتاقان مكتب عشق و بندگی پشت سر آنان وارد حرم مطهر شدند. به محض ورود پیكرهای این شهدا به شبستان امام خمینی(ره)، باز هم خیل مشتاقان بر گرد تابوتهای مطهر آنان به راه افتاد و همه مردم اعم از زن و مرد، پیر و جوان بر گرد این دردانههای ملت حلقه زدند.
راز و نياز عاشقان با پيشقراولان جاده عشق
باز هم نجوا و راز و نیایش عاشقان بود با پیشقراولان جاده عشق و بندگی. هم زنها و هم مردان سرهای خود را بر تابوتهای شهدا میگذاشتند و سیلهای اشك خود را جاری میساختند تا شاید مرهمی باشد بر همه غمها و راز و نیازهایشان.
به راستی چه زیبا رهبر این ملت، حضرت امام خامنهای فرمودند كه شهدا، امامزادگان عشقند و به حق این نامگذاری با این همه شور و عشق ملت نسبت به شهدا، همخوانی دارد و چه كسی بهتر از شهدا در این زمانهای كه ظلمت و تاریكی همه جا را فرا گرفته است، توانستند راه عشق و بندگی را برای بندگان خدا به خوبی روشن كنند.
انتهای پیام